شهریار فکری اجیرلو

دانستن حقایق زندگی
مشخصات بلاگ
شهریار فکری اجیرلو

۲۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

چهارشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۲۲ ب.ظ

ترامپ یا کلینتون کدام گزینه مناسب

گی سیاست یا همان سیاست زدگی در جامعه ایرانی آنقدر بالاست که صرف نظر از انتخابات های داخلی، فرایند تعیین رئیس جمهور آمریکا هم برای ما مهم است. در روزهایی که آمریکایی ها مشغول کارزارهای مقدماتی تعیین نامزدهای نهایی برای رقابت در نوامبر ۲۰۱۶ هستند، این پرسش بسیار در ایران طرح شده که کدامیک از افراد حاضر گزینه مناسب تری برای ماست؟

  سندرز ایده‌آلِ غیرممکن

اگر بخواهیم موضوع را با عینک منافع ملی واکاوی کنیم، شاید کمترین تردیدی وجود داشته باشد که برنی سندرز چپ گرا ایده آل ترین گزینه برای ما به شمار می رود. کسی که از با زبانی تند نسبت به عملکرد پرسش برانگیز سعودی در تحریک رادیکالیسم وهابی و اسلامی در منطقه سخن می‌گوید. بسیاری از رفتارهای اسرائیل را واجد نقد می داند و لزوم همکاری بیشتر با ایران برای مدیریت و حل و فصل بحران های خاورمیانه را ضرروی می‌پندارد. هیچ وقت حامی حضورهای نظامی آمریکا در دیگر مناطق دنیا نبوده و یکی از مدافعان سفت و سخت برجام در مجلس سنا بوده است. 


به گزارش  خبر  آنلاین  ، اما چه می توان کرد که روزگار همیشه بر آنچه خواست ماست رقم نمی خورد. سندرز هرچند در میانهِ راه، اوج فوق‌العاده‌ای داشت و در یک مقطع از ۸ ایالت مهم، در هفت مورد آنها به پیروزی رسید اما عملا با شکست حیاتی در نیویورک کار را به کلینتون باخت و حالا دیگر شاید تنها یک معجزه برای زنده نگاه داشتن او در این کارزار لازم باشد. 


پس اگر این طرف میدان هیلاری کلینتون را نامزد قطعی دموکرات‌ها بدانیم او در مقابل یک نیویورکی دیگر به نام دونالد ترامپ صف آرایی خواهد کرد. جدالی بین سناتور پیشین ایالت نیویورک و میلیاردر نیویورکی. 


دونالد ترامپ بهتر از هیلاری کلینتون


ترامپ که بر خلاف تمام مخالفت ها و اعتراضات درون حزبی به ویژه در سطح رهبری حزب جمهوری خواه توانست رقبای قدرتمندی چون جب بوش، مارکو روبیو، جان کاسیچ و تد کروز را کنار زند حالا نامزد قطعی جمهوری خواهان برای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ است. 


حال پرسش این است در دوگانه ترامپ- هیلاری کدامیک برای ایران مناسب تر است؟


در روابط بین الملل اصلی به نام مشروعیت سیاسی برای افراد، شخصیت ها، نظام های سیاسی و همچنین سازمان های بین المللی وجود دارد. اصلی که در صورت خدشه دار شدن، هزینه های سنگینی را به آن کنشگر سیاسی وارد می کند. دونالد ترامپ یکی از مصادیق اصلی کنشگرانی است که با فقدان مشروعیت مواجه است. اظهارات تند، نسنجیده، هراس انگیز، توهین و البته تحریک آمیز فراوان او درباره مسلمانان، لاتین تبارها، مهاجران، سیاهان و البته زنان عامل اصلی شکل گیری این فضا حول اوست. از سوی دیگر دارا نبودن بینش و بصیرت لازم در درک موضوعات مختلف سیاسی از مباحث داخلی گرفته تا مقوله های سیاست خارجی شدت گرفتن این عدم مشروعیت را پیرامون شخصیت دونالد ترامپ افزایش داده است. 


بر همین اساس است که می بینیم نخست وزیر ایتالیا رسما از هیلاری کلینتون حمایت می کند. دیوید کامرون ایده های ترامپ را خطرناک می داند. معاون آنگلا مرکل با اندیشه های میلیاردر نیویورکی مخالفت می کند. ژاپن اظهارات این نامزد جمهوری خواه را محکوم می کند و ….


البته که این مردم آمریکا هستند که رئیس جمهور خود را انتخاب می کنند و نه متئو رنزی و نه معاون آنگلا مرکل و نه حتی دیوید کامرون حقی برای انتخاب جانشین باراک اوباما ندارند، اما فرض بگیرید که در اولین دوشنبه بعد از اولین سه شنبه ماه نوامبر دونالد ترامپ توانست به میزان آرای الکترال لازم دست یابد، در آن صورت ما با جهانی مواجه خواهیم شد که نگاه مثبتی به رهبری ایالات متحده ندارد و در مشروعیت او تردیدهای جدی پدید خواهد آمد. البته که شرایط آن زمان با وضعیت فعلی متفاوت خواهد بود؛ به این معنا که هم اظهارات ترامپ اطوکشیده تر خواهد شد و هم رهبران غربی دیگر به این تندی نسبت به صحبت های ترامپ موضع گیری نخواهند کرد، اما به هر ترتیب آن باور عمومی نسبت به ترامپ دست نخورده باقی می ماند. 


حال چه اتفاقی می افتد؟ آمریکا دیگر نمی تواند جهان را برای پیگیری موضوعات مختلف حول خود متحد سازد. دیگر نه فشار یکپارچه بر روسیه مانند دوران اوباما پرطرفدار خواهد بود و نه چالش های مبارزه با تروریسم از واشنگتن خط دهی خواهد شد. ضمن اینکه بهترین بخش ماجرا اینجا در خاورمیانه شکل می گیرد، جایی که اروپا خود و بر اساس منافع شخصی اش به تدوین راهبرد در قبال چالش ها و بحران ها مشغول خواهد شد.


در چنین شرایطی اروپا حتما دیگر بر اساس میل آمریکا ایده فشار بر ایران آنهم بر سر موضوعاتی که نفع و امتیاز چندانی برای اتحادیه ندارد را پی نخواهد گرفت. میزان هم پوشانی تهدیدها و چالش ها میان ایران و اروپا که همین حالا هم در سطح قابل توجهی است، بیشتر خواهد شد و فضای همکاری و همگرایی تهران - بروکسل بیش از گذشته خواهد شد. ضمن اینکه آمریکا به دلیل برخورداری از رهبری که با بحران مشروعیت مواجه است، نمی تواند در تعاملات اروپا و ایران همچون گذشته نقش آفرین و تعیین کننده باشد.


به روایت ساده تر، کمترین اثر روی کار آمدن دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا این خواهد بود که اروپا دیگر همچون گذشته راه خود را با آمریکا همسان نخواهد دید. البته که خوش بینی افراطی خواهد بود اگر تصور کنیم با پیروزی ترامپ اروپا کاملا رویه مستقلی را در پیش می گیرد ولی دست کم باید بپذیریم اروپا دیگر مانند گذشته و به ویژه دوران اوباما دنباله روی مسیر آمریکا نخواهد بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۲۲
شهریار فکری
سه شنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۱۴ ب.ظ

تقسیم دو کره

شبه‌جزیرهٔ کره، ابتدا از مرز مدار ۳۸ درجه و بعدتر از محل سرحد مشخص شده تقسیم شد.

تقسیم کره به کره شمالی و جنوبی از پیروزی متفقین در جنگ دوم جهانی در سال ۱۹۴۵ و پایان ۳۵ سال سلطهٔ ژاپن بر کره نشأت گرفت. در طرحی که قریب به اتفاق کره‌ای‌ها باآن مخالف بودند، ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی توافق کردند که قیمومیت موقت کشور را از محل مدار ۳۸ درجه، برعهده گیرند. هدف از طرح قیمومیت کمک به ایجاد یک دولت موقت کره‌ای بود که «در موعدی مقرر مستقل و آزاد» شود.[۱] اما اگرچه تاریخ برگزاری انتخابات هم مشخص شده بود، اتحاد جماهیر شوروی از همکاری با برنامه‌های سازمان ملل متحد برای برگزاری انتخابات آزاد و عمومی در دو کره سر باز زد و در نتیجهٔ آن، یک دولت کمونیست تحت حمایت اتحاد جماهیر شوروی به طور دائم در شمال تأسیس شد و یک دولت طرفدار غرب در جنوب.[۲] دو ابرقدرت از رهبران متفاوتی جانبداری کردند. دو دولت مجزا در کشور برقرار شد که هر یک مدعی زمامداری تمام شبه‌جزیره بودند.


در نتیجهٔ جنگ کره (۵۳-۱۹۵۰) دو کرهٔ مجزا بر جا ماند که از زمان جنگ سرد تا امروز پابرجاست. کره شمالی یک دولت کمونیستی‌ست - هرچند آخرین موارد به کار بردن کلمهٔ کمونیسم از قانون اساسی این کشور در سال ۲۰۰۹ حذف شد- که اغلب آن را استالینیست و انزواگرا توصیف می‌کنند. اقتصاد کره شمالی در ابتدا از رشد قابل توجهی برخوردار بود اما در دههٔ ۹۰ (بر خلاف همسایهٔ کمونیست خود جمهوری چین) سقوط کرد. کره جنوبی پس از چند دهه حکومت استبدادی اکنون به یک دولت دموکراتیک لیبرال و کاپیتالیست تبدیل شده‌است.


از دههٔ ۱۹۹۰، با لیبرال‌تر شدن دولت‌های کره جنوبی و مرگ بنیانگذار کره شمالی کیم ایل سونگ و جانشینی پسرش کیم جونگ ایل، دوطرف گام‌های نمادین کوچکی برای الحاق احتمالی دو کره برداشته‌اند.[۳]


هم اکنون این احساس در کره جنوبی رایج است که حضور نظامی آمریکا مانع اتحاد دو کره می شود.[۴]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۱۴
شهریار فکری
سه شنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۴:۱۸ ب.ظ

فاشیسم

فاشیست کسی است که پیرو فلسفه و مسلک سیاسی فاشیسم باشد. فاشیسم «Fascism» در اصطلاح به صورت عام نامی است برای همه رژیمهایی که بقایشان بر پایة دیکتاتوری و زور و کشتار استوار است. اما به معنای خاص، نام نهضت یا حرکتى است که نخستین بار به وسیله موسولینی دیکتاتور ایتالیا در سالهاى 1922 تا 1943 در آن کشور به وجود آمد و جریانهاى مشابهى مانند نازیسم در آلمان و فلانژیسم در اسپانیا به دنبال آن در همین خط سیر فکرى به وجودآمدند. فاشیسم از کلمه «Fasces» گرفته شده و آن علامتى است به شکل تبر که بر روى پرچم‏هاى فرمانروایان قدیم رومى نقش بسته و سمبل قدرت آنها بود. فاشیسم پیش از اینکه یک فلسفه یا ایدئولوژى سیاسى باشد، یک روش حکومت است که بر سه اصل حکومت فردى، قدرت و حاکمیت دولت و ناسیونالیسم افراطى استوار است. در حکومت‏هاى فاشیستى فردى که در رأس حکومت قرار مى‏گیرد ما فوق قانون است. در حکومت هاى فاشیستى سازمان دولت با تکیه بر قدرت نظامى و گروه هاى فشار سیاسى و وسائل تبلیغاتى که در اختیار دولت است آزادی هاى فردى را محدود مى‏سازد و هرگونه حرکت مخالفى را سرکوب مى‏کند، (ر.ک: محمود طلوعى، فرهنگ جامع سیاسى، ص 625 و داریوش آشورى، دانشنامه سیاسى، ص234). ویژگیهاى فاشیسم عبارتند از: 1ـ عدم اعتماد به عقل 2ـ انکار اصل اساسى مساوات بشرى 3ـ نظام رفتارى مبتنى بر دروغ و خشونت 4ـ سیستم تک حزبى و حکومت توسط عده‏اى نخبه و اعمال قدرت نامحدود 5ـ نژادپرستى و ناسیونالیسم افراطى 6ـ ضدیت با حقوق و نظام بین المللى 7ـ تقدیس رهبر تا حد ممکن 8ـ مخالفت با دموکراسى لیبرالیسم و سوسیالیسم 9ـ اعتقاد شدید به قهرمان پرستى (هیروئیسم» و رزمجویى (میلیتاریسم) (ر.ک: کاظم قا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۱۸
شهریار فکری
سه شنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۴:۰۸ ب.ظ

شئونیزم


اشتراک در:       

شوونیسم (به فرانسوی: Chauvinisme) در معنای اصلی و ابتدایی آن، یک نوع میهن‌پرستی افراطی و ستیزه‌جو، و یک ایمان کور به برتری و شکوه ملی است.[۱] با بسط معنا، شوونیسم طرفداری مفرط و غیرعقلانی به نام هر گروهی که کسی عضو آن است را شامل می‌شود، به خصوص هر وقت این طرفداری، همراه با کینه و بداندیشی نسبت به گروه رقیب باشد. جینگوییسم معادل انگلیسی این واژه فرانسوی است. همچنین، در کاربرد امروزی تر، به اعتقادی گفته می‌شود که در آن یک جنسیت (بیشتر در مورد مردان: male Chauvinism) خود را برتر، با هوشتر و مهم تر از جنسیت دیگر بدا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۰۸
شهریار فکری
سه شنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۴۶ ب.ظ

ازدواجهای سیاسیون

ان همه انواع ازدواج از فامیلی، گروهی و قبیله‌ای گرفته تا انواع سنتی و مدرن آن، شاید بتوان از ازدواج سیاسیون یا ازدواج‌های سیاسی به شکلی متفاوت یاد کرد.


در این بین، عقد و ازدواج آقازاده‌ها یا فرزندان شخصیت‌ها و مقامات کشور، از اهمیت و جذابیت بیشتری برخوردار است.

درکشورهای جهان، مسئولان کشور در تیررس توجه بیشتر افکار عمومی هستند، به گونه‌ای که مردم ازدواج، تولد و روابط عادی، غیرمتعارف و عجیب و غریب سیاسیون و وابستگان آنان را به دقت دنبال می‌کنند.


ازدواج‌های سیاسیون، مسأله شگفتی نیست، اما در هر نظام سیاسی، بسته به تسلط افکار محافظه‌کار یا میانه‌رو، این مسأله از ابعاد گوناگونی برخوردار است. تأثیر پارادایم چیره هر نظام سیاسی در آشکار یا پنهان کردن ازدواج یا روابط زناشویی سیاسیون یا اطرافیانشان، تا بدانجاست که تا به امروز، کمتر اطلاعات موثقی درباره کیفیت و نحوه ازدواج این افراد منتشر شده است.

 

معمولا سیستم‌های فکری سیاسی وابسته به جریان‌های محافظه‌کاری، کمتر حاضرند اطلاعات شخصی از زندگی زناشویی خود و فرزندانشان را در معرض کنکاش افکار عمومی قرار دهند، چرا که بر این باورند این مسائل امور شخصی افراد تلقی شده و تفحص درباره آنها درست نیست.


اما از دیگر سو، در برخی نظام‌ها، سیاسیون با مطرح کردن زندگی شخصی خود و رنگ و لعاب دادن به برخی زوایای روابطشان، تلاش می‌کنند در میان افکار عمومی، از مقبولیت و اعتبار نسبی برخوردار شوند. مثلا در یکی از رقابت‌های انتخاباتی در غرب، یکی از کاندیداها، خود را این گونه به حضار معرفی کرد: من در نهایت فلاکت بزرگ شدم و در اوج نداری ازدواج کردم، اما همسر خود را دوست دارم و به زندگی خود افتخار می‌کنم.

در سیستم‌های غربی سیاسیون از عنصر خانواده و علاقه به همسر به عنوان یکی از فاکتورهای مورد توجه افکار عمومی بهره‌برداری‌های سیاسی خاصی می‌کنند.


از یک منظر، شاید بتوان آنچه را که ازدواج‌های سیاسی ـ مصلحتی نامیده می‌شود نیز در زمره انواع ازدواج قرار داد.

در ازدواج‌های سیاسی! اصلی‌ترین اولویت طرفین ازدواج و خانواده‌های آنان، آینده‌نگری در راستای حفظ مقام و موقعیت سیاسی است، به گونه‌ا‌‌ی که حسابگری سیاسی فوق‌العاده جریان‌های سیاسی حتی در گاه، مانع از رعایت کامل جوانب امر و توجه به اصول و مقدمات اولیه عرفی در هر ازدواج است.


نگرش مصداقی‌تر به ترتیب و روند ازدواج‌های سیاسی در ایران با نگاهی تاریخی به روند وقوع آنها، نشان می‌دهد که اساسا این امر امروز از دوران قاجار تا دوره کنونی، افزایش چشمگیری داشته است.


در آن دوران، نگرش به مسأله ازدواج به شدت مصلحتی و برخاسته از انگیزه‌های سیاسی بود؛ مثلا خواهر ناصرالدین شاه، عزت‌الدوله، نخست با امیرکبیر و پس از توطئه‌های سیاسی، به عقد میرزا آقا خان نوری عامل انگلیس درآمد.

ازدواج‌های درباری ـ اشرافی از سابقه طولانی در تاریخ ایران برخوردار است و حتی در میان سران خاندان سلطنتی و فرزندان آنان نیز این موضوع به شدت رواج داشته است.


با این حال، نمی‌توان صرف سابقه تاریخی به این‌گونه ازدواج‌ها، آنها را از اساس مردود دانست.

نگرش منفی به ازدواج‌های سیاسی، بیش از آن‌که متأثر از نگاه اشرافی به بی‌بندوباری در انجام مراسم باشد، برخاسته از جهت‌گیری و انگیزه‌های بعضا ناگفته‌ای است که در این میان هست.

برای مثال، در رژیم گذشته، خاندان سلطنت به شدت نگران مراودات بیرون از چهارچوب فرزندان دختر و پسر با افرادی خارج از محدوده نهاد سلطنت بودند.

 

ازدواج توطئه یا توطئه ازدواج؟

نمونه این امر مراودات غیرعادی اعضای سلطنتی در انگلستان به قصد ازدواج است که حتی ممکن است به قیمت از دست دادن جان یا توطئه‌های برنامه‌ریزی شده تمام شود. مصداق این قضیه، «پرنسس دایانا» و مراودات عشقی وی با یک پزشک پاکستانی و یک فرد مصری و پافشاری‌اش به تداوم این روابط بود که سرانجام به یک تراژدی منتهی شد.

در آمریکا بنا به روایت محققان سیاسی، ازدواج‌های سیاسی در میان طبقه حاکم کمتر دیده شده است، اما با این حال، تعلقات حزبی به هریک از دو حزب جمهوریخواه و دمکرات به برخی ازدواج‌های حزبی منجر شده است.

هم‌کلاسی‌های آمریکایی هم عاشق می‌شوند


در ایالات متحده به این لحاظ که معمولا تجار و سیاسیون در دانشگاه‌های خاص تحصیل می‌‌کنند، آشنایی‌های در حین تحصیل، گاه به ازدواج منجر می‌شود. مثلا افرادی که در دانشگاه yale درس می‌خوانند، به خاطر آنکه بیشترشان بعضا در مناصب سیاسی و کلیدی آمریکا عهده‌دار مسوولیت می‌شوند، پیش از احراز هرگونه پست با یکدیگر آشنا شده و ازدواج می‌کنند.


«هیلاری رادهام» به عنوان کارآموز دوره ریاست‌جمهوری نیکسون در کاخ سفید کار می‌کرد، اما وی با هم کلاسی‌اش بیل کلینتون، دانشجوی حقوق که مدتی هم شاگرد خواربارفروشی بود، در دانشگاه آشنا شد و با هم ازدواج کردند.

رئیس‌جمهور کنونی آمریکا نیز پس از یک ماجراجویی عشقی و شکست در آن از طریق یک دوست به خانم کتابداری معرفی شد که پدر دختر یک بساز و بفروش بود. دبلیو بوش با آن‌که خاندانش به شدت سیاسی و حزبی بودند، خود همسرش را برگزید و شخصا اعتراف کرد که در آغاز کار، رقابت و ستیزه پنهانی میان عروس و مادر شوهر وجود داشت که به تدریج بهبود یافت.


سریال ازدواج‌های جنجالی سارکوزی، رئیس‌جمهوری کنونی فرانسه نیز جالب است. او نخست با دختر یک داروساز ازدواج کرد، اما پس از مدتی از وی جدا شد و سپس با سیسیلیا که مدل مد بود ازدواج کرد.


سیسیلیا وقتی شنید نیکلا سارکوزی روابط نامناسبی با برخی خانم‌ها برقرار کرده، از این قضیه عصبانی نشد، اما به تلافی آن، چند وقت بعد با یک مرد مشهور آمریکایی مراوداتی برقرار کرد که به شدت به نیکلا برخورد و باعث شد که سارکوزی، تکلیف سیسلیا را که یک پسر ده ساله هم از او داشت، یکسره کند.

سارکوزی پس از این شکست در ایتالیا با کارلا برونی، آوازه‌خوان 39 ساله که او نیز در کار مد لباس است، آشنا شد و برای سومین بار ازدواج کرد.

 

عشق‌های عربی؛ پادوهای اجیر شده

در نظام کشورهای عربی ازدواج‌ها به شدت سیاسی و تحت تأثیر ملاحظات و علقه‌های قومی است. در بیشتر این کشورها، شاهزاده‌ها به علت در اختیار داشتن منابع مالی بسیار، کار‌چاق‌کن‌ها و پادوهایی را برای خود در اختیار دارند که در ازای مبالغی، زنان و دختران از ملیت‌های گوناگون را در اختیار آنان می‌گذارند و به این ترتیب روابط پیش از ازدواج در بسیاری از موارد در بین شاهزادگان جوان دیده می‌شود.


درحکومت صدام حسین، وی به پافشاری خیرالله طلفاح دایی‌اش با ساجده دختر دایی خود ازدواج کرد که به قول خود صدام، این ازدواج کاملا سیاسی بود و از فردای عقد این دو، اختلافات و درگیری‌ها میان زن و شوهر آغاز شد. صدام در خلال زندگی زناشویی‌اش، روابط بسیار گسترده‌ای با مجموعه‌ای از زنان و دختران داشت که این امر نارضایتی شدید ساجده را در پی داشت و در حادترین شکل آن، وی پس از افشای یکی از این روابط، قصر صدام را ترک کرد و به منزل پدرش بازگشت که ماجرا تا حد یک بحران خانوادگی پیش رفت.


پسر صدام، عدی نیز روابط نامشروع متعددی با دختران عراقی که کارچاق‌کن‌های خاصی برایش فراهم می‌کردند، داشت و سرانجام پس از ترور و علیل شدن در سال 1996 و نشستن روی ویلچیر با دختر رئیس پارلمان عراق ازدواج کرد.

 

ازدواج‌های درون تشکیلاتی!

بدترین نوع ازدواج‌های سیاسی که به شکلی کاملا برنامه‌ریزی شده، رخ می‌دهد، در میان اعضای گروهک منافقین است.


از این ازدواج‌ها با عنوان ازدواج‌های درون تشکلیلاتی یاد می‌شود. در اوایل انقلاب، فیروزه بنی صدر، دختر نخستین رئیس‌جمهور ایران با مسعود رجوی، سرکرده گروهک تروریستی منافقین ازدواج کرد و پس از مدت کوتاهی از وی جدا شد.


رجوی پس از آن بارها با نام ازدواج‌های سیاسی و در اقداماتی نفرت‌انگیز با همسران اعضای گروهک منافقین تحت نام مصلحت تشکیلات ازدواج کرد.

پس از انقلاب و با استقرار نظام جمهوری اسلامی، گفتمان ارزشی و اعتقادی و همکاری‌های انقلابی و نهادی افراد تا حد زیادی در وقوع برخی ازدواج‌ها تأثیر داشت. این در حالی است که بیشتر دست‌اندرکاران میانسال نظام، پیش از انقلاب ازدواج کرده بودند، اما روند جدیدی از ازدواج‌ها در جمهوری اسلامی و در میان سیاسیون کشور ایجاد شد که اشاره به برخی از آنها خالی از لطف نیست.

 

شهید رجایی، رئیس‌جمهور ساده‌زیست اوایل انقلاب نیز با عاتقه صدیقی، همسرش زندگی زناشویی خود را آغاز کرد. خانم صدیقی می‌گوید: در دوران نامزدی با ایشان درباره ویژگی‌های رفتاریمان صحبت می‌کردیم، رجایی عصبانیت خود را در خانه با یک قطعه شعر ابراز می‌داشت و زمانی که در خرید خیلی معطل می‌کردم با سکوت و رفتار خشک و متین، موضوع را به من می‌فهماند.


سید محمد خاتمی، رئیس‌جمهور سابق نیز با خانم زهره صادقی، خواهر زاده امام موسی صدر ازدواج کرد. وی نسبت فامیلی نزدیکی با خاندان امام موسی صدر دارد.

برادر وی محمدرضا خاتمی نیز با زهرا اشراقی نوه امام(ره) پیوند زناشویی برقرار کرده است که فرزند اینها نیز به تازگی با یکی از فرزندان صادق خرازی سفیر سابق ایران در فرانسه و برادرزاده کمال خرازی ازدواج کرده است.


در میان دیگر ازدواج‌های سیاسیون در ایران، وصلت تاج زاده با فخرالسادات محتشمی پور و کدیور و مهاجرانی در میان اصلاح طلبان قابل توجه است.


درباره دیگر خویشاوندی‌های سیاسی، می‌توان به این موارد اشاره کرد:

ازدواج جاسبی، رئیس دانشگاه آزاد با خواهر آقای عباس‌پور، نماینده تهران، وصلت موسی پور معاون پارلمانی وزیر کشور با خواهر آقای باهنر، نماینده کرمان در مجلس شورای اسلامی همچنین آقای غلامعلی حداد عادل و خانم طیبه ماهروزاده و غلامحسین الهام و فاطمه رجبی، فاطمه کروبی و مهدی کروبی، حسن کامران با نیره اخوان، نماینده اصفهان در مجلس هفتم از جمله این موارد است.


در همین راستا، بین آیت‌الله موسوی بجنوردی و ریاض، رئیس کمیسیون بهداشت مجلس هفتم، رابطه پدر زن دامادی است.

در میان باجناق‌های سیاسی نیز می‌توان به این موارد اشاره کرد:

محصولی، مشاور رئیس‌جمهور با ولایتی نماینده ویژه مقام معظم رهبری در امور بین‌الملل، حسینی نماینده زابل با آقای کامران نماینده اصفهان و... .


در پایان باید گفت که بررسی پدیده ازدواج در ایران با مد نظر قرار دادن نحوه ازدواج در طبقات گوناگون جامعه از جمله در میان سیاسیون، صرف‌نظر از نوع و گرایش سیاسی آنان، از جذابیت خاصی برخوردار است.


شاید بتوان گفت که دلیل و انگیزه اصلی وقوع برخی ازدواج‌های سیاسی، قرار گرفتن در شرایط محیط سیاسی و برخی روابط خانوادگی و گپ و گفت‌های سیاسی است که در میان سیاسیون بسیار دیده می‌شود.

ازدواج‌های سیاسی و یا چگونگی ازدواج سیاسیون، فی نفسه بد نیست، اما این جذابیت روابط میان سیاسیون است که به این ازدواج‌ها رنگ و بوی خاص

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۴۶
شهریار فکری
سه شنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۳۳ ب.ظ

سلولهای بنیادی

ل های بنیادی چیست؟


سلول بنیادی مادر تمام سلول‌ها است و توانایی تبدیل به تمام سلول‌های بدن را دارد. این سلول‌ها توانایی خود نوسازی (Self Renewing) و تمایز (Differentiating)  به انواع سلول‌ها از جمله سلول‌های خونی، قلبی، عصبی و غضروفی را دارند. هم چنین در بازسازی و ترمیم بافت‌های مختلف بدن بدنبال آسیب و جراحت موثر بوده و می‌توانند به درون بافت‌های آسیب دیده‌ای که بخش عمده سلول‌های آنها از بین رفته است، پیوند زده‌شوند و جایگزین سلول‌های آسیب دیده شده و به ترمیم و رفع نقص در آن بافت بپردازند.


به دلیل توانایی منحصر به فرد سلول‌های بنیادی، این سلول‌ها امروزه از مباحث جذاب در زیست شناسی و علوم درمانی است. هم چنین تحقیقات در این زمینه دانش ما را درباره چگونگی رشد و تکوین یک اندام از یک سلول منفرد افزایش داده و مهم تر آنکه به فهم مکانیزم جایگزینی سلول‌های سالم با سلول‌های آسیب دیده کمک کرده است.


سلول‌های بنیادی را بر اساس خصوصیات و ویژگی به سه دسته سلول‌های بنیادی جنینی، سلول‌های بنیادی بالغ و سلول‌های بنیادی خون بندناف تقسیم می‌کنند.


سلول‌های بنیادی جنینی


از توده سلولی داخلی جنین 16-14 روزه گرفته می‌شود و قادر است تمام سلول‌ها و بافت‌های یک فرد کامل را بسازد.


سلول‌های بنیادی بالغ


به سلول‌هایی که پس از تولد از بافت‌های مختلف فرد بالغ جدا می‌شوند، گفته می‌شود. سلول‌های بنیادی خون ساز مستقر در مغز استخوان، مغز، کبد و سایر بافت‌ها از این دسته هستند که قدرت تمایز به برخی از بافت‌ها را دارند.


سلول‌های بنیادی خون بندناف


از بندناف استخراج شده و همانند سلول‌های بنیادی خون ساز مغز استخوان هستند.


شرکت فناوری بن یاخته های رویان از سال 1384 ذخیره سازی سلول های بنیادی خون بندناف نوزادان تازه متولد شده را آغاز کرده و با داشتن 25 نمایندگی در استان‌های مختلف موفق به ذخیره‌سازی بیش از 60.000 نمونه شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۳۳
شهریار فکری
پنجشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۳۸ ق.ظ

اخبار فرهنگی

باکو پیشنهاد می کند سنت تهیه دلمه به عنوان خوراک متعلق به همه ملت های ترک در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت برسد و وزارت فرهنگ و گردشگری جمهوری آذربایجان در حال تهیه اسناد مربوطه است.

به گزارش خبرگزاری "ریا نووستی"، ابوالفضل قره یف، وزیر فرهنگ و گردشگری جمهوری آذربایجان ضمن اعلام این مطلب یادآور شد که ارمنستان تلاش کرده لواش به عنوان غذای ارمنی در فهرست میراث جهانی یونسکو گنجانده شود.


ابوالفضل قره یف گفت:" پوشیده نیست که کشور همسایه (ارمنستان) نه فقط مدعی مالکیت اراضی آذربایجان است بلکه تلاش می کند فرهنگ از جمله آشپزی ملی کشور ما را به خود نسبت دهد".


وزیر فرهنگ و گردشگری جمهوری آذربایجان افزود دلمه خوراکی متعلق به تمام ملت های ترک است.


ابوالفضل قره یف خاطرنشان ساخت در رابطه با لواش ، طرف آذربایجانی همراه با شخصیت های فرهنگی و دیپلمات های دیگر کشورها شواهد و اسنادی در رابطه با تعلق ملی آن ارائه داده و اجازه نداده لواش در فهرست میراث جهانی یونسکو، خوراک ارمنی اعلام شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۳۸
شهریار فکری
چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۸:۱۲ ب.ظ

هدف از حمله ترکیه به کردها

ld : ترکیه به این دلیل تصمیم گرفت به کردها حمله کند چون می خواهد از داعش حمایت کند. داعش فرزند ترکیه است و افسران اطلاعاتی ترکیه داعش را از روز نخست بنیان نهادند و داعش ابزار تسلط ترکیه بر کشورهای عربی است. داعش یک سیستم برنامه ریزی شده از سوی ترکیه برای احیای عثمانی است. البته عثمانی هیچ وقت احیاء نخواهد شد. چون عثمانی ها پان ترک و نژاد پرست و معتقد به برتری نژادی ترکها نبودند عثمانی ها ایدوئولوژی مذهبی داشتند و بدون کردها هرگز بوجود نمی آمدند بلکه کردهای سنی ایرانی تبار از ترس ترکان شیعه صفوی به دامان ترکهای سنی رفتند و این ائتلاف منجر به تشکیل عثمانی شد به همین دلیل دیگر آن ارتش عثمانی که نیمی از ارتش آن دلاورمردان کرد بودند تشکیل نخواهد شد.



بعد از آنکه کردهای مظلوم سوریه به حمایت آمریکا تل ابیض را گرفتند و به پنجاه کیلومتری رقه رسیدند ترکیه دچار وحشت شد چون مسیر اصلی ارتباطی مادر وفرزند یعنی ترکیه و داعش قطع شد و همین موجب خشم ترکیه شد انفجار شهر مرزی ترکیه قطعا کار خود دولت ترکیه بوده است و داعش فقط مجری برنامه های اردوغان است.

عامل دیگر خشم اردوغان به هویت پیوستن حزب خلق کرد برای اولین بار در تاریخ ترکیه بود به همین دلیل اردوغان نتوانست به اکثریت آرا دست یابد تا قانون اساسی را تغییر دهد. به همین دلیل از کردها بشدت کینه کرد و دنبال انتقام از کردهای پ ک ک و سوریه است. ترکیه بدون رعایت حقوق علویان و کردها (بیش از نیمی از جمعیت ترکیه) یک کشور جعلی است و به همین دلیل این کشور بزودی دچار تغییرات ساختاری بنیادین خواهد شد.


ضمن آنکه باید نتیجه کردار ناشایست و جنایاتی که در سوریه در حمایت از وحشی ترین تروریست های تاریخ جهان انجام داده اند ببیند. حملات هوایی ترکیه به داعش یک بلوف است بلکه به پادگان و خرابه های خالی از تروریستهای داعش حمله می کند و هدف اصلی اردوغان نابودی کامل کردهای سوریه است و او از نظر شخصیتی کسی است که از کشتار همه کردهای سوریه هیچ ابایی ندارد.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۱۲
شهریار فکری
چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۵۳ ب.ظ

بحران اب

لعالم، روزنامه الجزیره تأکید کرد که در این گزارش با عنوان «بحران مالی جهان را فراموش کنید، آبهای آشامیدنی جهان روبه اتمام است» که برای اولین بار در سال ۲۰۰۹ میلادی آماده شده، آمده است: مقامات آمریکایی هفت سال پیش هشدار داده بودند رژیم غذایی غرب که مبتنی بر گوشت به عنوان اصلی ترین ماده غذایی است، منجر به آلوده شدن آب های آشامیدنی تازه در جهان خواهد شد.


براساس این گزارش، خوردن گوشت نسبت به رژیم غذایی گیاهی باعث افزایش مصرف آب می شود زیرا هر حیوانی به چندین تن محصولات زراعی همچون ذرت و سویا نیاز دارد که این محصولات نیز به نوبه خود برای کاشت به هزاران گالن آب نیازدارند اما اگر انسان این محصولات زراعی را مستقیما مصرف کند، آب آشامیدنی بسیار کمتری مصرف خواهد شد.


هزاره سوم ؛هزاره جنگ بر سر آب


پروفسور " تیموتی راندهیر" از دانشگاه ماساچوست آمریکا در تحقیقی مساله آب را مهم ترین موضوع مناقشه های احتمالی جوامع بشری در دهه های آینده دانسته و پیشنهاد داده برای جلوگیری از این مساله مدیریت حوزه آبخیز داری و جلوگیری از آلودگی آب به عنوان مهم ترین راهکارهای کاهش نزاع احتمالی بشر بر سر آب مورد توجه قرار گیرد.


طبق اعلام سازمان هواشناسی جهانی تا سال 2025 میلادی 66 درصد جمعیت جهان یعنی دو سوم مردم ساکن روی کره زمین با معضل یا بحران کمبود منابع آب مواجه خواهند بود.


در تحقیق پروفسور راندهیر منطقه خاورمیانه به عنوان یکی از کم آب ترین مناطق دنیا مورد توجه قرار گرفته و بر این نکته تاکید شده که این منطقه بیشتر از دیگر نقاط دنیا مستعد نزاع و جنگ بر سر منابع آب است.


خاورمیانه با وجودی که 5 درصد از جمعیت جهان را در خود جای داده تنها صاحب یک درصد از منابع آب است و این مساله در کنار منابع مشترک آبی بین کشورهای این منطقه ، این منطقه از جهان را مستعد جنگ بر سر آب ساخته است.


بر اساس گزارش های موجود70 درصد از آب مصرفی دنیا در بخش کشاورزی مصرف می شود،23 درصد در صنعت و هفت درصد نیز مصرف خانگی دارد.در 80 کشور دنیا در حال حاضر کمبود آب وجود دارد. با توجه به گزارش انستیتوی بین المللی مدیریت آب عامل 98 درصد از کمبود آب مسایل مدیریتی است.


سه عامل مهم که که وضعیت آب را به صورت خطرناکی در جهان در آورده است، آلوده شدن آب، اتلاف آب و تغییرات آب وهواست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۵۳
شهریار فکری
سه شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۰۴ ب.ظ

انقلابهای رنگی

اطلاعات عمومی

مطالب علمی،پزشکی،سیاسی،نظامی

انقلاب مخملی ایران و اوکراین

مقدمه

شیوه‌های تبلیغات انتخاباتی حامیان کاندیدای مطرح دوم خرداد و حوادث و ناآرامی‌های پس از آن در تهران و برخی شهرهای بزرگ کشور در اعتراض به نتایج بدست آمده از انتخابات، ناخودآگاه یادآور انقلاب‌های مخملی انجام شده چند سال گذشته در کشورهای باقیمانده از بلوک پیشین شرق، یعنی چکسلواکی در سال 1989، صربستان طی دو مرحله در سال‌های ۱۹۹۷ و ۲۰۰۰، گرجستان در سال ۲۰۰۳، اوکراین در سال ۲۰۰۴ و قرقیزستان در سال ۲۰۰۵ است که طی آن هیات حاکمه این کشورها جای خود را به حکومت‌های طرفدار غرب و ایالات متحده آمریکا دادند.

انقلاب رنگی یا مخملی چیست؟

انقلاب‌های «رنگین» یا «مخملی» به تحولات و دگرگونی‌های سیاسی و برخوردهای منفی بدون خونریزی مردمی با حکومت‌هایی اطلاق می‌شود که میانه خوبی با غرب و در راس آن ایالات متحده ندارند و از نگاه غرب به عنوان حکومت‌هایی متعصب، دیکتاتور و خودرای شناخته می‌شوند. در تمامی این انقلاب‌ها، هدف روی کار آوردن دولت و اشخاصی است که گزینه مناسبی برای پیگیری اهداف غرب هستند.

با مطالعه و بررسی انقلاب‌های مخملی انجام شده در کشورهای مختلف، می‌توان ویژگی‌های مشترک آن‌ها را به شرح زیر بیان کرد:

1- طرح شعارهای دفاع از دموکراسی و آزادی

2- متهم کردن دولت به فساد مالی و سیاسی و ناکارآمد جلوه دادن آن

3- سیاه‌نمایی و بحرانی جلوه دادن اوضاع کشور در حوزه‌های مختلف

4- مشخص کردن ایام انتخابات به عنوان فرصتی برای ایجاد تغییر و سازماندهی هواداران برای پیروزی با یک رنگ و نماد خاص

5- برخورداری مخالفین از حمایت‌های مالی، سیاسی و تبلیغاتی غرب

6- اعلام زودهنگام پیروزی در انتخابات و متهم نمودن دولت به تقلب گسترده و اعتراض به نتیجه آن از سوی مخالفین

7- فراخوان مردم به مبارزه منفی و نافرمانی مدنی به صورت مسالمت‌آمیز با هدف ابطال انتخابات

8- دستیابی به قدرت سیاسی با پشتوانه اعتراضات مردمی و انجام تغییرات در حوزه‌های مختلف

ویژگی‌های انقلاب نارنجی اوکراین

 نکته قابل تامل در حوادث پس از انتخابات ایران، شباهت‌های بسیار نزدیک این حوادث با انقلاب نارنجی سال 2004 اوکراین است که به نظر می‌رسد در کنار الگوبرداری از سایر انقلاب‌های رنگین مشابه، الگوی اصلی حوادث اخیر ایران، انقلاب نارنجی سال 2004 اوکراین بوده است.

با پایان یافتن دوران ریاست جمهوری «کوچما» در سال 2004، رقابت برای تصدی کرسی ریاست جمهوری میان گروه‌های سیاسی اوکراین آغاز شد.

کوچما که دیگر فرصتی برای شرکت مجدد در عرصه رقابت‌های انتخاباتی نداشت، «ویکتور یانوکوویچ» نخست‌وزیر وقت اوکراین که تفکراتی موافق با دولت، شخص کوچما و در تضاد با غرب داشت، را به عنوان کاندیدای مورد حمایت خود در انتخابات ریاست‌جمهوری معرفی کرد.

در جناح مقابل نیز کاندیدای اصلی اپوزیسیون مخالف دولت و مورد حمایت غرب یعنی «ویکتور یوشچنکو» که سابقه ریاست بانک مرکزی اوکراین را در سوابق کاری خود داشت، وارد عرصه شد.

دور اول انتخابات، 31 اکتبر 2004 برگزار شد و در حالی که رسانه های حامی یوشچنکو قبل از پایان شمارش آراء مدعی شدند براساس آمارهایی که ناظران داده‌اند وی پیروز انتخابات است، اما کمیته برگزاری انتخابات پس پایان شمارش آراء، ضمن گزارش نتیجه قطعی، به دور دوم کشیده شدن انتخابات را اعلام کرد.

در همین حال، دور دوم انتخابات روز 21 نوامبر 2004 در فضایی ملتهب و پرتنش برگزار شد. در این دور نیز رسانه‌های حامی یوشچنکو قبل از پایان شمارش آراء، وی را با 49 درصد در مقابل 45 درصد آرای یانوکوویچ، پیروز اعلام کردند، اما یک روز بعد، ویکتور یانوکوویچ از سوی ستاد مرکزی انتخابات، به عنوان نامزد برنده معرفی شد.

 آغاز درگیری و اغتشاشات خیابانی

در واکنش به این نتیجه و در راستای اجرای انقلاب نارنجی که از ماه‌ها قبل زمینه برای اجرای آن فراهم شده بود، طرفداران یوشچکنو در شهرهای غربی اوکراین و پایتخت، نسبت به اعلام نتایج، اعتراضات خود را آغاز کردند و نتایج انتخابات را بی‌اعتبار خوانده و خواستار ابطال و برگزاری مجدد انتخابات شدند.

به دنبال این حوادث و حضور مستمر معترضان در خیابان‏ها و محاصره ساختمان‏های دولتی که تحت کنترل معترضان درآمده بود، مواضع رسمی نیز کم‌کم نرم‏تر شد تا اینکه در 7 دسامبر 2004، دادگاه عالی اوکراین رای به ابطال و برگزاری مجدد انتخابات ریاست جمهوری داد.

پس از ابطال انتخابات، در روز 26 دسامبر، انتخابات با حضور 12 هزار ناظر بین‌المللی برگزار شد که طی آن، با جریان‌سازی‌های صورت گرفته، یوشچنکو با 15 میلیون و 115 هزار و 712 رای و کسب 51 درصد آراء، برنده نهایی انتخابات معرفی شد و انقلاب نارنجی با موفقیت به نتیجه رسید.

حمایت آمریکا از اغتشاشات خیابانی در اوکراین

روزنامه "گاردین" در همان ایام طی مقاله‌ای با عنوان "پشت پرده انقلاب نارنجی اوکراین" به قلم "میشل خوسودوفسکی" در مورد حمایت‌های غرب از یوشچنکو نوشت: "ویکتور یوشچنکو نامزد اپوزیسیون در انتخابات ریاست‌جمهورى اوکراین قویاً از حمایت  واشنگتن برخوردار است. او نه فقط از طرف صندوق بین‌المللى پول و جامعه مالى بین‌المللى حمایت می‌شود، بلکه از تأیید «بنیاد ملى براى دموکراسى»، «موسسه خانه آزادى» و «انستیتوى جامعه باز» متعلق به جورج سوروس نیز برخوردار

 است."

در این راستا، واشنگتن حمایت‌های خود را از یوشچنکو دریغ نکرد و تا پایان کار و به پیروزی رساندن وی، با او همراه بود.

پس از پیروزی انقلاب نارنجی، سناتور «مک‌کین» آمریکایی اعلام کرد: "تمامی این حرکت انقلابی مدیون اینترنت بود و این فعالان سیاسی بودند که با استفاده از اینترنت، با مخالفان خود در تماس بوده و آن‌ها را سازماندهی می‏کردند."

روزنامه "نیویورک‌تایمز" نیز از کمک 65 میلیارد دلاری آمریکا برای پیروزی انقلاب نارنجی اوکراین و روی کار آوردن یوشچنکو پرده برداشت.

در ادامه، با بررسی فیلم مستند 90 دقیقه‌ای "انقلاب نارنجی اوکراین" ساخته "یورک زیمرمن" به بررسی  تاکتیک‌ها و روش‌های به کار گرفته در انقلاب مخملی موفقیت‌آمیز اوکراین پرداخته و سپس این روشها و تاکتیک‌ها را با اتفاقات اخیر پس از انتخابات ایران مورد مقایسه قرار می‌دهیم. 

الف) مقایسه برنامه‌های ایام تبلیغات انتخابات اوکراین و انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ایران

 1- الف) رفتارها و برنامه‌های ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری اوکراین 

1- انتخاب رنگ نارنجی به عنوان نماد: شال نارنجی یوشچنکو، نماد انقلاب مسالمت‌آمیز هوادارن وی و تغییر ساختار سیاسی اوکراین بود که حامیان یوشچنکو در ایام تبلیغات انتخاباتی در تمامی صحنه‌ها با پرچم، تی‌شرت، شال گردن، سربند، بازوبند، کلاه و عکس‌های یوشچنکو با زمینه نارنجی حاضر می‌شدند.

2- برگزاری تجمعات طولانی‌مدت تبلیغاتی در خیابان‌ها و مانور دادن با رنگ‌های نارنجی و سخنرانی یوشچنکو در این تجمعات

3- سیاه‌نمایی اقدامات دولت کوچما که از کاندیداتوری رقیب یوشچنکو یعنی یانوکوویچ حمایت می‌کرد و بحرانی جلوه دادن اوضاع اقتصادی و سیاسی اوکراین و ناکارآمد جلوه دادن دولت.

4- متهم نمودن دولت اوکراین به خشونت، ترور مخالفان، فساد مالی، اداری و سیاسی

5- وارد کردن اتهام محکومیت قضایی و دروغ‌گویی به یانوکوویچ.

6- تشکیک در سلامت انتخابات و این‌که چون دولت و برگزارکنندگان انتخابات، هم تفکر با یانووکویچ هستند احتمال تقلب بسیار بالاست.

7- القای پیروزی صددرصدی یوشچنکو در انتخابات: در این مورد یوشچنکو و اطرافیان وی همواره اعلام

 می‌کردند که اگر تقلبی در برگزاری انتخابات صورت نگیرد، وی حتماً پیروز خواهد شد.

8- اعتراض به حمایت رسانه‌های دولتی از یانوکوویچ و اعلام اینکه یوشچنکو از تبلیغات رسانه‌ای دولتی

محروم است.

9- طراحی اقدام علیه یوشچنکو و انتشار خبر مسمومیت غذایی وی که در افزایش محبوبیت و بالا رفتن آراء نقش قابل توجهی داشت.

10- اعلام زودهنگام نتیجه انتخابات با پیروزی یوشچنکو قبل از شمارش آراء و تبریک پیروزی از سوی رسانه‌های خارجی و داخلی حامی وی: این رسانه‌ها تنها ساعتی پس از پایان رای‌گیری اعلام کردند که یوشچنکو، پیروز قطعی انتخابات شده است.

2- الف) رفتارها و برنامه‌های ایام تبلیغات دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران

1- انتخاب رنگ سبز به عنوان نماد: ستاد مرکزی کاندیدای مطرح اصلاح‌طلبان در انتخابات دهم ریاست جمهوری، رنگ سبز را به عنوان نماد تبلیغاتی خود معرفی کرد و این کاندیدا، در برنامه‌های تبلیغاتی خود همواره با شال گردن سبز در جلسات حاضر می‌شد و حامیانش نیز در این ایام و پس از آن، در تمامی صحنه‌ها از تی‌شرت، مانتو، شال گردن، سربند، بازوبند، مچ‌بند و عکس‌های نامزد مورد علاقه خود با زمینه سبز استفاده می‌کردند.

2- برگزاری تجمعات مستمر و حضور روزانه و شبانه در خیابان‌ها و میادین اصلی شهرهای بزرگ: در ایام تبلیغات، همواره شاهد حضور روزانه و شبانه هواداران کاندیدای اصلی اصلاح طلب با تی‌شرت، شال گردن، سربند، بازوبند و مچ بند سبز و عکس‌های نامزد مورد علاقه خود در خیابان‌ها و میادین اصلی شهرهای بزرگ کشور و به ویژه میادین و خیابان‌های اصلی و مورد توجه تهران و همچنین مانورهایی در قالب زنجیره‌های انسانی هواداران بودیم.

3- سیاه‌نمایی اقدامات دولت از سوی کاندیداهای اصلاح‌طلب و اطرافیان آن‌ها در سخنرانی‌های مختلف تبلیغاتی و بحرانی جلوه دادن اوضاع اقتصادی و سیاسی کشور و ناکارآمد جلوه دادن دولت: در ایام تبلیغات به کرات شاهد سیاه‌نمایی عملکرد دولت از سوی کاندیداهای اصلاح‌طلب و حامیان آن‌ها در سخنرانی‌ها، مناظره‌های تلویزیونی، روزنامه‌ها و سایت‌های خبری حامی آن‌ها بودیم و بارها اعلام کردند که کشور در وضعیت بحرانی به سر می‌برد و تداوم شرایط موجود، کشور را با خطر مواجه می‌کند. البته کاندیدای اصلی اصلاحات نیز بارها در سخنرانی‌های مختلف خود، علت حضور در عرصه انتخابات پس

از 20 سال سکوت را، "احساس خطر" از تدوام وضع موجود اعلام کرد.

4- متهم نمودن دولت به تحجر و خشونت، برخورد با منتقدان و مخالفان، فساد مالی و اداری: زیر سوال بردن طرح امنیت اجتماعی و گشت ارشاد از سوی کاندیداهای اصلاح‌طلب و متهم کردن دولت به برخوردهای خشن با جوانان در قالب این طرح، وارد کردن اتهام برخورد با منتقدان و مخالفان دولت از طریق تعطیلی روزنامه‌ها و سایت‌ها و عدم اجازه نشر برخی کتاب‌ها، متهم کردن برخی اعضای کابینه دولت به رانت‌خواری و فساد مالی- که نمونه بارز آن را در مناظره‌های تلویزیونی احمدی‌نژاد با نامزدهای اصلاح طلب مشاهده شد- و همچنین انتشار شب‌نامه‌ها و تهیه نمودارهایی مبنی بر خویشاوندسالاری و پارتی‌بازی در کابینه دولت و ... از نمونه‌های برجسته وارد کردن این اتهامات به دولت بود.

5- وارد کردن اتهام دروغ‌گویی به دولت و رئیس‌جمهور: کاندیدای مطرح جریان اصلاحات، بارها و بارها اتهام دروغ‌گویی را به رئیس‌جمهور و دولت و این‌که این دولت، آمارهای غلط و کذب به مردم ارائه می‌دهد را در گفت‌و‌گوها و مناظره‌های تلویزیونی خود مطرح کرد و هواداران وی نیز در تجمعات، همواره پوسترهایی با عناوین" دروغ ممنوع"، "خسته‌ایم از دروغ" و... بالای سر می‌بردند و شعار "دروغگو، دروغگو" سر می‌دادند.

6- القای از بین رفتن وجهه بین‌المللی ایران بر اثر سیاست‌های دولت: در ایام تبلیغات، در سخنرانی‌های مختلف از سوی کاندیداهای اصلاح‌طلب و اعضای ستادهای آن‌ها، چندین بار اعلام شد که سیاست خارجی دولت ضعیف بوده و این دولت به تنش با کشورهای دیگر دامن زده و بر اثر سیاست‌های آن، روابط ما تنها به چند کشور فقیر و ضعیف آفریقایی، آسیایی و آمریکای لاتین محدود شده و حتی کاندیدای برجسته اصلاح طلب، در مناظره خود با احمدی‌نژاد اعلام کرد که "ملت ما در جهان، خوار شده است".

7- تشکیک در سلامت انتخابات و القای بی‌اعتمادی نسبت به برگزارکنندگان و مطرح کردن احتمال انجام تقلب: این بخش بسیار مورد تاکید کاندیداهای اصلاح طلب و حامیان آن‌ها در روزهای تبلیغات بود و در اکثر سخنرانی‌های خود از این مسئله ابراز نگرانی می‌کردند که چون برگزارکنندگان انتخابات همه از یک تفکر و نزدیک به تفکر احمدی‌نژاد هستند بنابراین احتمال تقلب بسیار بالاست و در همین ارتباط هم پیشنهاد "حضور ناظران بین‌المللی برای برگزاری انتخابات" از سوی یکی از اطرافیان آنها ارائه شد و در همین ارتباط، کمیته‌ای به نام صیانت از آراء نیز تشکیل شد. در همین حال هواداران نامزد اصلی اصلاح طلب  نیز در تجمعات شبانه و روزانه خود در میادین و خیابان‌ها همواره شعارهایی همچون" اگر تقلب بشه / ایران قیامت میشه"، " اگر تقلب نشه / ... اول میشه" و... سر می‌دادند و شایعاتی هم در قالب پیامک درباره " استفاده از خودکارها با جوهر پاک‌شونده در حوزه‌های اخذ رای"، " لزوم رای ندادن در مساجد" و ... انتشار داده می‌شد.

 8- القای پیروزی صددرصدی کاندیدای مطرح جریان اصلاحات در انتخابات: اطرافیان این نامزد اصلاح طلب همواره اعلام می‌کردند که اگر تقلبی در برگزاری انتخابات صورت نگیرد وی حتماً پیروز خواهد شد و تاکید آن‌ها بر این مسئله، تکیه بر نظرسنجی‌هایی بود که موسسه‌های حامی وی انجام داده بودند.

9- اعتراض به صداوسیما و متهم کردن آن به حمایت از احمدی‌نژاد: در روزهای تبلیغات انتخابات بارها و بارها نامزدهای اصلاح طلب نسبت به عملکرد صداوسیما اعتراض کرده و روزنامه‌ها و رسانه‌های حامی آن‌ها نیز صداوسیما را طرفدار احمدی‌نژاد معرفی کردند و نامه‌ای هم از سوی آنها در اعتراض به عملکرد صداوسیما به ضرغامی رئیس این سازمان نوشته شد.

10- اصلاحات خون می‌خواهد!: یکی از تئوریسین‌های جریان اصلاحات در نشست محرمانه با اعضای این جریان گفته بود اصلاحات به پیروزی نمی‌رسد مگر این‌که در این راه خون ریخته شود. عضو دیگر این جریان تاکید کرده بود که انتخابات این جریان باید "پاکستانیزه" شود؛ یعنی بی‌نظیر بوتویی باید ترور شود تا آصف‌علی زرداری به پیروزی برسد.

بررسی وقایع سال 2004 اوکراین نشان می‌دهد که مظلوم‌نمایی همان اتفاقی بوده است که در انقلاب اوکراین با مسموم شدن ناقص یوشچنکو صورت گرفت. در ایران نیز برخی اخبار غیررسمی حاکی از تلاش برای ترور ناکام و نمایشی نزدیکان مطرح کاندیداهای اصلاحات بود.

11- اعلام پیروزی زودهنگام از سوی کاندیدای اصلی جریان اصلاحات قبل از پایان شمارش آراء: در شب برگزاری انتخابات و در حالی که به واسطه تمدید زمان اخذ رای، رای‌گیری در ساعت 22 جمعه شب به پایان رسید، کاندیدای مطرح اصلاح طلب طی اطلاعیه‌ای که در ساعت 23 و 1 دقیقه و 54 ثانیه از سوی سایت"قلم نیوز" منتشر شد اعلام پیروزی کرد و در همان شب، نشست خبری خود را با خبرنگاران برای اعلام پیروزی خود نیز برگزار کرد. در همین حال، به فاصله دقایقی به پایان رای‌گیری، دو عضو جریان اصلاحات در مصاحبه‌هایی با سایت قلم‌نیوز، از پیروزی "30 میلیونی" و یا پیروزی "60درصدی" براساس اطلاعات رسیده به آن‌ها خبر دادند.

ب) مقایسه رفتارهای پس از انتخابات اوکراین و برنامه های پس از انتخابات 22 خرداد ایران در راستای عملیاتی شدن انقلاب مخملی

1- ب) برنامه‌های پس از انتخابات اوکراین در راستای عملیاتی شدن انقلاب نارنجی:

1- اعتراض به نتیجه انتخابات و دعوت از مردم برای حضور در خیابان‌ها و میادین شهر و در ادامه برپا کردن چادر در میدان اصلی (میدان استقلال) شهر کیف.

2- اعتراض به نهادهای دولتی برگزارکننده انتخابات، متهم کردن آن‌ها به تقلب و درخواست برای ابطال

انتخابات و رای‌گیری مجدد.

3- حضور یوشچنکو در تجمعات و سخنرانی در میان آن‌ها و تاکید بر اعتراضات آرام و پرهیز از هرگونه خشونت در اعتراضات.

4- اعتراض به این‌که کمیته برگزاری انتخابات درهای مکان شمارش آراء را در لحظه شمارش،به روی ناظران انتخاباتی یوشچنکو بسته است.

5- حمایت گسترده رسانه‌های مورد حمایت غرب و آمریکا از جمله در قالب شبکه‌های تلویزیونی، رادیویی و سایت‌های اینترنتی از معترضان و مخالفان و تحریک آن‌ها برای ادامه اعتراضات.

6- انعکاس گسترده تحولات اوکراین توسط سی‌ان‌ان، بی‌بی‌سی و یورو‌نیوز و هدایت افکار عمومی این کشور.

7- ادعای مخدوش شدن آراء یوشچنکو از سوی کمیته برگزاری انتخابات از طریق پاشیدن اسید بر روی آنها.

8- اعتراض به تمدید زمان رای‌گیری و القای این‌

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۰۴
شهریار فکری