شهریار فکری اجیرلو

دانستن حقایق زندگی
مشخصات بلاگ
شهریار فکری اجیرلو

۶ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است

پنجشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۶، ۰۲:۲۱ ب.ظ

خلاصه کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی

مردان مریخی زنان ونوسی - این کتاب یکی از پر فروش ترین کتب چند سال اخیر بوده که به 50زبان زنده دنیا ترجمه شده است.
مقدمه:
نویسنده معتقد است در زمانهای بسیار دور مردان ازسیاره مریخ وزنان ازسیاره ونوس به زمین آمده اند.آنان سالها در کنار هم زندگی کردند وبه مرورزمان ازیاد بردند که از دو سیاره مختلف آمده اند و با هم تفاوتهای زیادی دارند واین تفاوتهای آنهاست که آنها را به هم جذب می کند اما همین تفاوتها بوجود آورنده مشکلات است مشکلاتی که امروزه در زندگی زناشویی به کررات دیده می شود.اما آقای جان گری می گوید اگرما یادمان نرود که مردان از مریخ وزنان از ونوس هستند وباهم تفاوت دارند به راحتی می توانیم با این مشکلات کنار بیاییم و یکدیگر را درک کنیم وی دراین کتاب به شرح تفاوتهاوارائه راه حل برای مشکلات پرداخته ومی گوید وقتی زن ومرد تفاوت هایشان را بشناسند وآنها را رعایت کنندعشق شکوفا میشود
هفت تفاوت مهم وآشکار بین زن و مرد :
ونوسی ها

1.زنان پیشنهادهای درخواست نشده می دهند
2.زنان به شیوه ی ونوسی ها حرف می زنند
3.زنان باید یادبگیرنددرصدد اصلاح یا تغییرهمسرشان نباشند
4.در ونوس ابراز کمی محبت تغییر زیادی به وجود می آورد
5.در ونوس اگرزن درخواست ابراز محبت کند مرد کار مهمی انجام نداده
6.زن ها برای حل مشکلات فقط در مورد آن صحبت می کنند
7.زنان از اینکه مورد احترام،درک و عشق قرار بگیرند واقعا لذت می برند

 

مریخی ها 
1.مردان با ارائه راه حل حرف زنان را قطع می کنند
2.مردها به شیوه ی مریخی ها حرف می زنند
3.مردها باید اهمیت گوش دادن را بیاموزند
4.در مریخ ابراز عشق کولاک می کند
5.مردان بر این باورند که اگر زنان چیزی درخواست نمی کنند حتما چیزهایی که مرد ارائه می دهد کافی است
6.مردها برای حل مشکلات خود سکوت میکنند و در خود فرو میروند
7.مردهاازاینکه مورد پذیرش، تحسین و اعتماد قرار بگیرندواقعالذت می برند
بیشترین اعتراضی که زنها در مورد مردان می کنند:
این است که مردها به حرفهای زنها گوش نمی دهند.
بیشترین اعتراضی که مردها در مورد زنها می کنند:
این است که زنهاهمیشه می خواهند مردها را تغییر دهند.
چگونه دست از تغییر دادن مرد برداریم:
وقتی او ناراحت است زیاد از اوسوال نکنید: به ناراحتی مرد زیاد توجه نکنید مگر اینکه خودش از شما کمک بخواهد ناراحتی خود را از ناراحتی او ابراز کنید اما نه خیلی زیاد.
منتظر باشید تااو خودش ازشما کمک بخواهد:
صبور باشید وبه همسرتان اعتماد کنید که به تنهایی می تواند راه خودش را پیدا کند.وقتی شما پیشنهاد ناخواسته ای می دهید ممکن است مرد احساس کند شما می خواهید او را تحت کنترل بگیرید
ایرادها و کاستیهای همسرتان را بپذیرید:
کاری کنید که او بفهمد احساساتش برای شما بیش از کمالاتش اهمیت دارد. سعی نکنید دیگران را برای او مثال بزنید و از خصوصیات آنها تعریف کنید.
فداکاری نکنید:
اگر از خود گذشتگی از خودتان نشان می دهید به این امید که او هم همان کارها را بکند در او این احساس بوجود می آید که شما می خواهید او را تغییردهید.
می توانید بدون اینکه بخواهید او را تغییر دهید احساسات منفی خود را با او در میان بگذارید:
وقتی احساس خود را با همسرتان در میان می گذارید صریحا به او بگویید که منظورتان این نیست که به او تذکر دهید چه کار باید بکند بلکه از او می خواهید که احساسات شما ر ا درک کند.
بخشیدن را تمرین کنید:
اشتباهات شوهرتان را ببخشید.
چگونه چیزی را درخواست کنیم و پاسخ بگیریم:
چیزی را بخواهیم که تا بحال از همسرمان خواسته ایم:
توقعات بی جا و غیر ممکن نداشته باشیم حتی برای امتحان.
در وقت مناسب بخواهیم:
با شناختی که از همسرتان دارید درخواستهایتا ن را در زمان های مناسب مطرح کنید.
رفتار ولحنتان آمرانه وتوقعی نباشد:
خواهش و درخواست با دستور فرق می کند
خلاصه بگویید:
احتیاجی نیست که دلایل ومثالهای گوناگون بیاورید که به او بفهمانید که این کار را باید انجام دهد این کار شما باعث می شود او احساس کند شما فکر می کنیداو نمی تواند خواسته ی شما را براورده کند.
رک و صریح بگویید واز کلمات مناسب استفاده کنید:
سخنانتان کنایه ای نباشد و تا جایی که می توانید از کلماتی مثل لطفا...استفاده کنید
جروبحث و دعوا:
یکی از دشوارترین مسائل درزندگی زناشویی نحوه برخورد با نظرات مخالف و تفاوتهاست.وقتی زن وشوهری دچار اختلاف نظری می شوندبحث وگفت وگویشان تبدیل به جر و بحث و بدون اینکه واقعا بخواهند تبدیل به دعوا می شود. جان گری بر این باور است که گفتن یک ببخشید راحت ترین راه برای پایان دادن به جر وبحث و دعواست.اما این کلمه به ندرت بر سر زبان مرد می آید و زنان هم این کلمه را به منظور معذرت خواهی و قبول اشتباه به کارنمی برند.
راه های رایج اما غلط پس از بروز جرو بحث:
دعوا:این روش مخصوص مریخی هاست. آنها معتقد اند بهترین دفاع حمله ی تهاجمی است.آنها وقتی همسرشان عقب نشینی می کند فکر می کنند پیروز شده اند اما با گذشت زمان متوجه اشتباه خود می شوند
فرار:
این روش هم مخصوص مریخی هاست.این شبیه یک جنگ سرداست. آنها سعی می کنند به حرفهای زن بی توجهی کنند و به خلوت خود بروند
تزویر:
این روش مخصوص ونوسی هاست. برخی زنان برای جلوگیری از بروز مشاجره سعی می کنند وانمود کنند همه چیز خوب است این زنان در دراز مدت دچار آزردگی خاطرو رنجش می شوند وراه ابراز عشق را مسدود می کنند
تسلیم:
این روش هم مخصوص ونوسی هاست.آنها بجای اینکه به بحث ادامه دهند خود را مقصر جلوه می دهند ومسولیت همه چیز را بر عهده می گیرند.این روش هم در کوتاه مدت جواب می دهد اما با گذشت زمان زن تحملش را از دست می دهد و...
دعوا فرار تسلیم تزویر
در هر کدام از چهار روش بالا قصد ما این است که خودمان را از آسیب های روحی در امان بداریم و متاسفانه هیچکدام از این روشها فایده ای ندارد.اگر ما بجای عکس العمل سریع و احساسی کمی درنگ کنیم و با فکر واحترام به عقائید و روحیات یکدیگر با مشکلات روبرو شویم مطمئنا نتیجه بهتری خواهیم گرفت. همانطورکه قبلاهم گفتم استفاده ازکلمه ببخشیدواقعامعجزه میکند. اولا:پس از مدتی که شما ازاین کلمه استفاده کنید همسرتان به خود می آید وبا خود می گوید آیا تنها شما اشتباه میکنید که این کلمه را به کار می برید و او هم بکارگیری ومعجزه این کلمه را یاد می گیرد. دوما:شما این کلمه را در برابر کسی بکار می برید که او را از روی علاقه وعشق انتخاب کرده اید وباید سالها در کنار هم زندگی کنید.جان گری می گوید اگر با این وجود هم نمی توانید از این کلمه استفاده کنید بدانیدکه آدم مغروری هستید و سعی کنید این غرور کاذب را کنار بگذارید.
مرد به فنر شبیه است
در واقع چرخه ی عاطفی مرد شبیه خاصیت کشسانی فنراست.مردان به حکم غریزه طبیعی خود به این چرخه یعنی صمیمی شدن،کناره گرفتن و دوری گزیدن پاسخ مثبت می دهند.این اتفاق تقصیر زن یا مرد نیست این یک نیاز طبیعی است که مرد دارد.
یک مرد به دلیل نیازش به استقلال وآزادی از زن کناره گیری می کند.وقتی او به اندازه کافی دور خیز کرد ناگهان به دلیل نیازی که به عشق ومحبت دارد به سوی همسر خود باز می گردد ودوست داردمورد محبت قرار بگیرد.
مردها پیوسته بین صمیمیت و استقلال به طور متناوب یکی را انتخاب می کنند واین در غریزه ی مردان نهفته است.
آنچه زنان در مورد این چرخه باید بدانند:
زنان یا به دلیل اینکه از این چرخه آگاهی ندارند یا به این دلیل که خودشان به دلایل مختلف از مرد کناره گیری میکنند برداشت بدی از این چرخه ی غریزی مرد می کنند.
اما زنان باید به یاد داشته باشند در طول این چرخه دو کار را نباید انجام دهند:
اول اینکه زن نیاز طبیعی مرد به تنها بودن را نمی پذیرد و در هنگامی که مرد عقب نشینی می کند زن تعقیبش می کند ومدام ا زاو سوال می کند که چی شده؟چرا اینطوری شدی؟
دوم اینکه وقتی مرد از خلوت خود بیرون می آید زن به منظور تلافی کردن کارهای مرد به او بی توجهی می کند.
هنگامی که مرد به خاطر عقب نشینی تنبیه می شود ممکن است در آینده به دلیل هراس از عواقب کناره گرفتن دیگر به این چرخه که نیاز طبیعی اوست پاسخ ندهد و مطمئنا پاسخ ندادن به یک نیاز طبیعی مشکلات بدتری رابه وجود می آورد.
نتیجه:
اگر زن به مرد فرصت عقب نشینی و کناره گیری ندهد،مرد هرگز این شانس را پیدا نمی کند که احساس نیاز به همسرو عشق وعلاقه به او رادر خود بیابد وهرگز صمیمی تر نمی شود وبرای بدست آوردن استقلال سعی می کند احساسات درونی اش را از بین ببرد.
ویا اگر وقتی شریک زندگی شان عقب می کشد دنبال او بروند،مرد همیشه در میل به عقب نشینی باقی می ماند و هرگز فرصت آن را پیدا نمی کند که نیاز مشتاقانه خود به عشق ومهر را احساس کند.
زن به موج شبیه است
زن هم مانند مرد یک چرخه عاطفی دارد که بیشتر شبیه امواج دریاست.وقتی زن احساس کند کسی او را دوست دارد وعاشق اوست اعتماد به نفسش بالا می رود واحساساتش مثل امواج اوج می گیرد اما کمی بعد به طور ناگهانی احساسش تغییر کرده و فروکش می کند.سرعت چرخه عاطفی زنان بسیار بیشتر از مردان است.
وشاید دلیل اینکه می گویند مردها بیشتر عصبا نی می شوند علاوه بر ذاتی بودن این موضوع تکرار زیاد چرخه عاطفی زنان است. اما زنان هم به طور ناخودآگاه واز روی نیاز به این چرخه پاسخ مثبت می دهند.
آنچه مردان در مورد این چرخه باید بدانند:
مردان هم یا به دلیل ناآگاهی ویا به دلیل تکرار بیش از حد این چرخه برداشتهای نادرستی از این چرخه ی غریزی می کنند.
اما مردان در طول این چرخه چه کارهایی باید انجام دهند:
1- به حرفهای همسرتان گوش کنید:
حتی اگرمی دانیدحرفهای او موثر نیست.
بدانید اگر او را رها کنید دچار آسیب روحی می شود.
2- ناراحتی و آشفتگی زن را درک کنید:
در آن لحظه همسر شما بیش از محبتی که به او دارید نیاز دارد که احساساتش را درک کنید،کاری نکنید که اواحساس کند به خاطر اینکه نیاز به توجه بیشتری دارد یا رنجیده است در اشتباه است.
3- بجای دعوا و جروبحث به او اطمینان بیشتری بدهید:
مطمئن باشید این وضعیت زیاد طول نمی کشد ودعوا و جر وبحث فقط کار را خراب تر می کند.
نتیجه:
زنان،زمانی که احساس کنند مورد توجه ومحبت قرار گرفته اند،انگیزه پیدا می کنند وقدرتمند میشوند درنتیجه اگر مردها می خواهند که زنان همواره در بهترین شرایط خود باشند باید عشق،محبت وتوجهی را که آنان نیازمند و شایسته ی آن هستند را به آنها ارزانی دارند.
دوازده گونه ی عشق:
معمولا زن ومرد خودشان هم نمی دانند که نیازهای احساسی متفاوتی دارند.در نتیجه نمی دانند چگونه به هم ابراز محبت کنند.
زن ومرد هر یک محبتی را به همسرشان می کنند که خودشان دوست دارند واز نظر خودشان با تمام وجود به همسرشان عشق می ورزند در صورتی که نمی دانند همسرشان نیازهای عشقی متفاوتی دارد.
در ادامه اَشکال دوازده گانه عشق که هر یک دو به دو مکمل یکدیگر هستند را تعریف می کنیم:
زن به توجه نیاز دارد ومرد به اعتماد
این دو نیاز های اولیه زندگی زناشویی است وپیش نیاز سایر نیازهاست.
طبیعتا وقتی زن توجه مرد رانسبت به خود می ببیند،باور واعتماد بیشتری به همسرش می کند،و بهتر او را می پذیرد.
همچنین وقتی که رفتاروحرکات زن نشان می دهد که به توانایی های همسرش اطمینان دارد،مرد خود به خود توجه بیشتری به برآورده کردن نیازها و خواسته های زنش نشان می دهد
زن نیازمند درک ومرد نیازمند پذیرش است
وقتی مرد بدون داوری وبا همدردی و علاقه به حرفهای زنش که احساساتش را بیان می کند،گوش می دهد،زن احساس می کند همسرش حرفهایش را می فهمد و درک می کند.
و زمانی که زن با مهربانی ومحبت رفتارهای همسرش را قبول داشته باشد وسعی در تغییر دادن آنها نداشته باشد،مرد احساس می کند که مورد پذیرش زن قرار گرفته و زنش او را تایید کرده است.
زن به احترام ومرد به قدردانی نیاز دارد
وقتی مرد با زنش طوری رفتار می کند که نشان دهد که خواسته ها،نظرات و نیازهایش برای اواهمیت دارد،زن احساس شخصیت واحترام می کند.به یاد داشته باشید جنبه های ظاهری احترام مثل تقدیم یک شاخه گل،به یاد داشتن روزهای مهم مانند سالروز ازدواج وتولد،برای بر آورده کردن سومین نیاز عشقی زن،بسیار مهم است
وقتی زن از تلاش مرد قدردانی می کند ورفتار او را با ارزش می شمارد،مرد می فهمد که تلاش هایش به هدر نرفته و زن آنها را دست کم نگرفته،به همین دلیل به تلاش بررفع نیازهای همسرش مسمم تر می شود
زن به عشق ورزی ومرد به تحسین نیاز دارد
وقتی زن دریابد که شوهرش دیوانه وار او را دوست دارد و تنها به او می اندیشد احساس بالندگی می کندو شاداب وسرزنده تر به زندگی ادامه می دهد،زن اگر احساس کند همسرش تنها وتنها به او فکر می کند،به راحتی به تحسین وستایش شوهرش می پردازد.
مرد می خواهد که زن خوشحالی و خشنودی خود را از زندگی بااو نشان دهد،تحسین کردن مردوتعریف از او این نیاز او را براورده می کند.
وقتی مرد احساس کند مورد ستایش وتحسین واقع شده است اطمینان خاطر پیدا می کند و خود را وقف همسرش می کند
زن به اعتبارنیاز دارد ومرد به تایید
مردان باید یادبگیرند وقتی که نظر متفاوتی با نظرهمسرشان دارند،دیدگاه ونظر زن را معتبر وبا ارزش بدانند.
مرد با اعتبار بخشیدن به عقاید زن بر این نکته صحه می گذارد که زن حق دارد آن گونه که هست،باشد و افکار خود را به راحتی بیان کند.
همه مردان از صمیم قلب دوست دارند نزد همسرشان قهرمانی بالیاقت باشند،او فقط با تایید زن،به این خواسته ی خود می رسد.زنان حتی در صورت موافق نبودن با مرد می توانند آنها را تایید کنند.
زن به قوت قلب نیازدارد ومرد به تشویق
قوت قلب،این احساس را به زن می دهد که همواره کسی هست که او را دوست داشته باشد و او را حمایت کند.
مرد برای اینکه به همسرش قوت قلب بدهد باید به او بارها وبارها اطمینان خاطر بدهد چون زنان این چنین انتظارو نیازی دارند.
مرد نیاز دارد که زنش او را تشویق کند.وقتی زن،مرد را تشویق می کند،با اطمینان به شخصیت و توانایی مرد،جرات وامید را در اوزنده می کند.
بیست وپنج راه جزئی اما بسیار مهم برای بدست آوردن دل زنان:
گاههی اوقات با دادن شاخه گلی او را متعجب کنید
هیچ وقت روز تولدش رافراموش نکنید
وقتی خسته است به اوپیشنهاد کمک بدهید
از آرایش و لباسهایش تعریف کنید
کارهایی را که به شما می سپاردبه بهترین شکل انجام دهید
در حضور جمع،به او بیش ازسایرین توجه کنید
اتومبیلش را بشویید
و...
بیست وپنج راه جزئی اما بسیار مهم برای بدست آوردن دل مردان:
نواقص وعیب وارادهایش را بپذیرید
به جک هایی که می گویید،بخندید
از دیدن شوهرتان خوشحال شوید
درباره ی او مثبت بیندیشید
همیشه یادتان باشد موقع خداحافظیاورا ببوسید
اگراشتباهی کردید معذرت خواهی کنید
و...
سخن پایانی جان گری:
حتی اگر تمام مطالب کتاب را فراموش کردید،همین قدر یادتان باشد که زن ومرد با هم تفاوت دارند،این به شما کمک میکند که دوست داشتنی تر به نظر بیایید.شما راه زیادی در پیش دارید که باید بروید وزندگیتان را سرشار از عشق و محبت سازید در این راه هیچ گاه ازیاد نبرید که مردها از مریخ وزنها از ونوس آمده اند.از 
اینکه به من این فرصت را دادید تا در زندگی شما تغییر مثبتی به وجود آورم،بسیار سپاس گزارم به امید روزی که مرگ هم حریف عشق نشود.

نویسنده: جان گری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۶ ، ۱۴:۲۱
شهریار فکری
جمعه, ۱۹ آبان ۱۳۹۶، ۰۷:۵۵ ب.ظ

اپک

به سازمانی اقتصادی که متشکل از 21کشور منطقه آسیا و اقیانوس آرام است، اپک (سازمان همکاری اقتصادی آسیا-اقیانوسیه)گفته می‌شود.

تکوین اپک به شرایط خاص اواخر دهه 1980برمی‌گردد.اتحادیه اروپا سعی داشت به "اتحادیه گمرکی"و تشکیل "بازار واحد اروپایی"قدرت بدهد؛ کانادا و ایالات متحده امریکا در مورد گسترش منطقه آزاد تجاری به‌شکل نفتا با یکدیگر مذاکره می‌کردند و همزمان مذاکرات "دور اروگوئه"فعّال شد.در این ایام، اقتصادهای آسیایی احساس می‌کردند که از وجود پیمان تجاری منطقه‌ای در دوره‌ای که نظام تجاری چندجانبه به‌عنوان یک تهدید جدی شکست خورده است، محروم مانده‌اند.همچنین استرالیا نگران آن بود که از بدنه منطقه‌ای آسیا که مالزی آن‌را پیشنهاد داده بود، دور مانده است.[1]

در ژانویه 1989بای هاوک نخست وزیر وقت استرالیا خواستار همکاری اقتصادی مؤثرتر منطقه آسیا-اقیانوسیه (اقیانوس آرام) شد. به‌دنبال آن، در کانبرا پایتخت استرالیا وزرای خارجه کشورهای استرالیا، کانادا، ایالات متحده آمریکا، ژاپن، کره جنوبی، فیلیپین، اندونزی، مالزی، تایلند، سنگاپور، برونئی دارالسلام و زلاندنو جمع شده و سازمان همکاری اقتصادی آسیا-اقیانوسیه (Asia–Pacific Economic Cooperation) را که به اپک معروف است، تأسیس کردند. دبیرخانه و مقرّ این سازمان در شهر سنگاپور پایتخت این کشور قرار دارد و سران اپک در اجلاس سالیانه این سازمان، مطابق رسوم ملی کشور میزبان لباس می‌پوشند.[2]

اپک (APEC)یکی از عمده سازمان‌های منطقه‌ای است؛ که تجارت آزاد را به‌شدت ترویج کرد و دارای سریع‌ترین رشد اقتصادی در بین تمام پیمان‌های منطقه‌ای جهان است؛ به‌عبارتی، قدرتمندترین از لحاظ اقتصادی و وسیع‌ترین از لحاظ جغرافیایی است.جمعیّت ساکن در کشورهای عضو اپک بیش از 2 میلیارد و 400 میلیون نفر است.[3]

 

اعضای اپک[4]

نخستین اجلاس اپک با دوازده عضو، در سال 1993در جزیره بلیک سیاتل برگزار شد.استرالیا، کانادا، ژاپن، نیوزیلند و ایالات متحده آمریکا و کره جنوبی شش عضو از کشورهای صنعتی بودند و شش عضو دیگر را اعضای آ.سه.آن (اندونزی، مالزی،فیلیبپین، سنگاپور، تایلند و برونئی درالسلام)، تشکیل می‌دادند. در سال 1996نه عضو دیگر (چین، هنگ کنگ، تایوان، مکزیک، گینه نو، شیلی، پرو، روسیه و ویتنام) به این اتحادیه پیوستند؛ تا اعضای این اتحادیه به 21 کشور برسد.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۶ ، ۱۹:۵۵
شهریار فکری
پنجشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۶، ۰۹:۴۹ ب.ظ

برگزیت

در همه پرسی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا که بهبرگزیت[1] مشهور شده است، مردم بریتانیا در پنج شنبه 23 ژوئن 2016 (3 تیر 1395) سال جاری، در یک همه پرسی شرکت کردند. در آن همه پرسی بیش از ۱۷ میلیون نفر به خروج این کشور از اتحادیه اروپا رأی دادند (در مقابل بیش از ۱۶ میلیون نفری که رأی به ماندن در اتحادیه اروپا دادند) و جنبش برگزیت به موفقیت رسید. واژه برگزیت که این روزها در بریتانیا زیاد گفته و نوشته می شود، ترکیبی از دو واژه بریتانیا و اگزیت (به معنی خروج) است و منظور از آن، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپاست. درباره نقش مجلس بریتانیا[i] در آغاز روند خروج از اتحادیه اروپا و نیز گفتگوها درباره شرایط خروج از آن، اختلاف نظرهای فراوان در میان احزاب سیاسی، سیاستمداران و رسانه های این کشور وجود دارد و عده ای معتقدند مردم نظرشان را بیان کرده اند و دولت باید مجری خواست مردم باشد اما مخالفان معتقدند مردم فقط درباره خروج نظر داده اند و زمان و شرایط خروج از اتحادیه را باید مجلس معین کند.

خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در پی خواهد داشت و برگزیتمی‌تواند بر بازار ارز، انرژی، فلزات گرانبها (طلا و…)، کالاهای مختلف و شاخص‌های بورس و… اثرات مهمی بگذارد. برگزیت اثرات کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت بر بریتانیا، اتحادیه اروپا و کل جهان خواهد گذاشت همان گونه که در کوتاه مدت، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، شوک‌های فراوانی بر اقتصاد و بازارها واردکرد و موج جدیدی از ملی گرایی افراطی و حملات علیه مهاجران و اقلیت های نژادی را پدید آورد. در میان مدت، برگزیت می‌تواند واکنش دولت‌ها و مردم کشورهای دیگر را برانگیزد و آن ها نیز خواهان همه پرسی برای خروج از اتحادیه اروپا بشوند که نشانگان آن در کشورهایی همچون ایتالیا، یونان و  هلند آشکار شده است. با ادامه این روند، یورو، واحد پول مشترک اتحادیه اروپا بیش تر متاثر می شود و این موضوع می‌تواند ماهیت یورو را تغییر دهد و کاهش سرمایه‌گذاری در این منطقه را به دنبال داشته باشد که حاصلی جز رکود برای اروپا و جهان نخواهد داشت. صندوق بین‌المللی پول در تازه‌ترین گزارش پیش بینی رشد اقتصادی جهان را از ۳/۴ درصد به ۳/۲ درصد کاهش داد و علت این اُفت را برگزیت دانست.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۶ ، ۲۱:۴۹
شهریار فکری
چهارشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۶، ۰۹:۳۱ ب.ظ

رژیم حقوقی دریای خزر

: لاینحل ماندن رژیم حقوقی دریای خزر (1) ازجمله خروجی های فروپاشی سیستم دیوارهای آهنین شوروی سابق است که همچون دیگر تحولات مرتبط با کشورهای مشترک المنافع  پس از گذشت بیش از دو دهه همچنان ادامه دارد و مورد توجه  منطقه و جهان است. آنگونه که تجربه دو دهه اخیر نشان می دهد و با در نظر داشت مجموعه ای از مولفه های مختلف، متضاد، متباین و پیچیده  ژئوهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و عوامل امنیتی و نظامی و عناصر تاریخی ذی مدخل در این منطقه می توان گفت که این قصه سر دراز دارد و به این زودی ها ماجراها و ماجراجویی ها چونان دیگر مناطق حساس در عرصه گیتی خاتمه نخواهد یافت و نسل کنونی و نسل بعدی شاید هم چند نسل دیگر، شاهد پخش فیلم های زنده از تلویزیون های چندبعدی که صحنه های آن ناشی از تلاقی منافع  قدرت های منطقه ای و جهانی و تصادم نرم افزاری و سخت افزاری آنها است، خواهد بود و همواره مثل معروف  «شب آبستن است تا چه زاید سحر؟» مصداق های عینی فراوانی در این عرصه از خود بروز خواهد داد.

حکایت تلخ و شیرین دریای خزر که از آن به عنوان دریای کاسپین و مازندران هم یاد شده است حکایتی تاریخی و طولانی است که به گذشته های دور بر می گردد و وضعیت آن در دوره های روسیه تزاری، اتحاد جماهیر شوروی و پساشوروی متفاوت بوده است و در طول بیست و چهار سال اخیر با خزری نامیده شدن کشورهای نواستقلال تولد یافته از شکم بیمار ابرقدرت شرق سابق در نظام دوقطبی جنگ سردی، دوره پرفراز و نشیب دیگری را تجربه می کند که برخی را خرسند و برخی دیگر را آزرده خاطر ساخته است.

از زمان فروپاشی شوروی در آذرماه 1370 و در طول 24 سال گذشته، با وجود برگزاری قریب 40 نشست کارشناسی و 3 نشست سران کشورها و امضای دو سند در زمینه همکاری های محیط زیستی و امنیتی نظامی کماکان موضوع تعیین رژیم حقوقی جامع درباره کشورهای ساحلی دریای خزر تاکنون به سرانجامی نرسیده است. البته عدم امضای کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر مانع از اکتشاف، استخراج و صدور نفت و گاز سه کشور ساحلی آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان با حمایت و شراکت روسیه شده است و مسکو با اعمال مدل تصمیم گیری عمدتا براساس 1+4 (هرچند هنوز اختلافات میان باکو- عشق آباد  به قوت خود باقیست) مانع از رسیدن ایران به حق خود شده است.

نشست های سران خزری

روسای جمهور پنج کشور حاشیه دریای خزر در نخستین نشست سران کشورهای ساحلی خزر در اردیبهشت ماه 1381 در عشق آباد مرکز ترکمنستان شرکت و درباره مبارزه با آلودگی محیط زیست در خزر و نیز راه های حفاظت از آب این بزرگترین دریاچه جهان به یک تفاهم کلی رسیدند و در این نشست زمینه امضای کنوانسیون محیط زیست خزر را موسوم به «سند تهران» فراهم کردند که در چهاردهم آبان 1382 (پنجم نوامبر 2003) در تهران به امضای وزرای محیط زیست کشورهای ساحلی خزر رسید. این سند بعدها به عنوان اولین سند حقوقی مرتبط با دریای خزر به تصویب نهایی مجالس مقننه هر پنج کشور رسید و اجرایی شد. در این نشست همچنین درباره اصول کلی موضوعات ماهیگیری و حفاظت از آبزیان خزر و نیز حمل و نقل کشتی های کشورهای ساحلی تفاهم کردند. دومین نشست سران کشورهای ساحلی در مهرماه سال 1386 در تهران برگزار شد. صدور بیانیه ای 15 ماده ای ازجمله در زمینه همکاری های امنیتی و نظامی با هدف مبارزه علیه افراط گرایی و تروریسم دراین سند مورد تاکید واقع شد.سومین نشست سران کشورهای خزری در آبان ماه 1389 در باکو برگزار شد، پیمان همکاری های  امنیتی و نظامی بعنوان دومین سند حقوقی مرتبط با دریای خزر در این اجلاس مورد توافق  قرار گرفت. چهارمین اجلاس سران کشورهای حاشیه دریای خزر درهفتم مهر ماه سال 1393 در شهر بندری آستاراخان روسیه برگزار شد. به همین منظور و در راستای فراهم کردن زمینه و دستور کار نشست سران، روز سه شنبه دوم اردیبهشت 1393 وزیران امور خارجه پنج کشور ساحلی دریای خزر در مسکو  گرد هم آمدنده بودند.

سه موافقتنامه همکاری با حضور سران پنج کشور ساحلی ایران، روسیه، قزاقستان، ترکمنستان و جمهوری آذربایجان در شهر بندری آستراخان روسیه امضا شد. موافقتنامه های امضا شده شامل «حفاظت و بهره برداری بهینه از منابع آبی» ، «آب و هواشناسی» و «پیشگیری و واکنش به وضعیت اضطراری» است. موافقنامه های امضا شده بین وزرای 5 کشور حاضر در این اجلاس از جمله وزرای کشور، راه و شهرسازی و همچنین مسوول محیط زیست به امضا رسید.

علاوه بر امضای سه موافقتنامه توسط وزرای مربوطه و نیز صدور بیانیه مشترک توسط سران پنح کشور ساحلی دریای خزر حاوی چارچوب سیاسی ادامه مذاکرات و همکاریهای 5 کشور در این نشست عرض (محدوده) منطقه آب های سرزمینی تحت حاکمیت ملی 15 مایل دریایی و عرض منطقه انحصاری ماهیگیری 10 مایل (مجموعا 25 مایل) برای هر کشور ساحلی و مابقی دریا به عنوان «پهنه مشترک» تعیین شد که بین 5 کشور مشترک خواهد بود. از دیگر موارد بسیار مهم توافق، تصویب ممنوعیت حضور نیروهای نظامی کشورهای غیرساحلی در دریای خزر بود. در این اجلاس همانگونه که پیش بینی می شد، کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر نهایی نشد و بر ضرورت ادامه مذاکرات کارشناسی و معاونان وزرای خارجه پنج کشور و برگزاری اجلاس پنجم سران در قزاقتستان در سال 2015 تاکید شد.

تحولات رژیم حقوقی دریای خزر

دریای خزر بزرگترین دریاچه کره زمین است که طولی بیش از 1200 کیلومتر و میانگین پهنه ای 320 کیلومتری دارد. مساحت خزر 376 هزار کیلومتر مربع است. از کرانه های خزر، 1900 کیلومتر به قزاقستان، 820 کیلومتر به آذربایجان، 675 کیلومتر به ایران و 3220 کیلومتر نیز به روسیه و ترکمنستان تعلق دارد. (البته سهم ترکمنستان بیشتر ازروسیه است) ذخایر نفت خزر تاکنون بیش از 200 میلیارد بشکه تخمین زده شده است که پس از خلیج فارس و سیبری در رتبه سوم قرار دارد.

پیشینه رژیم حقوقی دریای خزر را می توان در عهدنامه های گلستان و ترکمانچای که به ترتیب در سال های 1813 و 1828 منعقد شد جستجو کرد. در این عهدنامه ها به ویژه در پیمان ترکمنچای، ایران از داشتن نیروی دریایی نظامی در دریای خزر منع شد و تنها کشتی های جنگی روسیه حق حضور در دریای خزر داشتند و اجازه داشتند تا سواحل ایران نیز حرکت کنند. اما در این دو عهدنامه به موضوع بهره برداری از منابع فسیلی موجود در زیر بستر دریای خزر اشاره ای نشده است. در فصل پنجم پیمان گلستان آمده است: «کشتی های دولت روسیه که برای معاملات بر روی دریای خزر تردد می کند، به دستور سابق مأذون خواهند بود که به سواحل و بنادر جانب ایران عازم و نزدیک شوند و زمان طوفان و شکست کشتی از طرف ایران اعانت و یاری دوستانه نسبت به آنها شود. کشتی های جانب ایران هم به دستور سابق مأذون خواهند بود که برای معامله روانه سواحل روسیه شوند و به همین نحو در هنگام شکست و طوفان از جانب روسیه اعانت و یاری دوستانه درباره ایشان معمول شود. کشتی های عسگریه (جنگی) روسیه به طریقی که در زمان دوستی یا در هر وقت با علم و بیرق در دریای خزربوده اند؛ حال نیز محض دوستی اذن داده می شود که به دستور سابق معمول شود و أحدی از دولت های دیگر سوای دولت روس کشتی های جنگی در دریای خزر نداشته باشد.»

همچنین در فصل هشتم پیمان موسوم به ترکمانچای آمده است: «سفاین (کشتی های) تجارتی روس مانند سابق استحقاق خواهند داشت که با آزادی بر دریای خزر به طول سواحل آن سیر کرده به کناره های آن فرود آیند و در حالت شکست کشتی در ایران اعانت و امداد خواهند یافت و همچنین کشتی های تجارتی ایران را استحقاق خواهد بود که به قرار سابق در بحر خزر سیر کرده، به سواحل روس آمد و شد کنند و در آن سواحل در حال شکست کشتی به همان نسبت استعانت و امداد خواهند یافت. در باب سفاین حربیه (کشتی های جنگی) که علم های عسکریه (پرچم های نظامی) روسیه دارند چون از قدیم بالانفراد استحقاق داشتند که در بحر خزر سیر کنند، بنابراین همین حق مخصوص کما فی السابق امروز به اطمینان به ایشان وارد می شود، به نحوی که غیر از دولت روسیه هیچ دولت دیگر نمی تواند در بحر خزر کشتی جنگی داشته باشد.»

پس از گذشت نزدیک به دو قرن  از امضای دو معاهده مذکور که در آن صرفا به استفاده از سطح آب های خزر و محرومیت ایران از داشتن کشتی نظامی اشاره شده بود، تحت تاثیر انقلاب بلشویکی اکتبر 1917 به رهبری ولادیمیر ایلیچ لنین که نقطه پایانی بر حاکمیت تزارهای روس ورومانوف ها نهاد، در سال های 1921 و 1940 موافقتنامه هایی میان ایران و روسیه امضا رسید. در موافقتنامه بازرگانی و بحرپیمایی ایران و اتحاد جماهیر شوروی (1940)، حق انحصاری ماهی گیری برای ایران صرفاً 10 مایل ساحلی در نظر گرفته شده بود و برای شوروی نیز شامل تمامی سواحل شمالی، شرقی و غربی می شد. اما در فراتر از این نوار 10 مایل ساحلی، حق ماهی گیری و کشتیرانی در بقیه دریا برای هر دو دولت به طور مشاع وجود داشته است.

در این اسناد از دریای خزر بعنوان دریای ایران و شوروی یاد شده و به همین واسطه برخی از این عبارت برداشت دریای مشترک می کنند. در طول 24 سال اخیر ایران همواره به این اسناد استناد کرده و تا زمان امضای کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر آنها را پایه حقوقی قابل استناد می داند. این درحالیست که سایر کشورها با اقدامات عملی خود در دریای خزر در زمینه بهره برداری از منابع انرژی این دریا عملا به این موضع ایران وقعی ننهاده اند. لازم به اشاره است که روسیه ابتدا در این رابطه با ایران همسو بود اما از آنجا که این کشور همواره از ایران به عنوان کارت بازی استفاده می کند، در میانه راه ایران را رها و از سایر کشورهای ساحلی امتیازات لازم را دریافت کرد.

در دوره پس از تزارها و پیش از فروپاشی شوروی، محدود بودن دولت های ساحلی این دریا به دو کشور ایران و شوروی، این امکان را داده بود که ایران با وجود قدرتمندی شوروی و سردمداری آن در بلوک شرق بتواند ضمن انعقاد موافقتنامه هائی دوجانبه، درصدد تعیین حقوق ملی طرفین و ایجاد تعهداتی در رابطه با تضمین حقوق و منافع مشترک و اختصاصی برآید. موافقتنامه های 1921 و 1940، به عنوان برگ برنده ای برای ایران، توانسته بود نظریه «محدود شدن قدرت یک ابرقدرت به وسیله معاهدات» را تحقق بخشد.

هرچند ایران در انعقاد معاهدات دوجانبه با روسیه تزاری و شوروی صدمات زیادی را در ابعاد مختلف حتی تمامیت ارضی متحمل شده بود، اما تضمین حقوق دریایی ایران براساس  معاهدات 21 و 40 تسلط و حقوق حاکمه بر برخی سطوح آبی و منابع زنده تحت السطح و فوق البستر این دریا، در نوع خود و متناسب با شرایط زمانی از اهمیت بسزایی برخوردار بود. هرچند از حقوق کامل برخوردار نبود و حتی به صورت غیرقانونی و تحمیلی ایران در دوره شوروی مجبور به پذیرش تلویحی خط موهوم آستارا -حسینقلی خان شده بود که از محدوده 11 الی 12 درصدی از ساحل به عمق از آستارای آذربایجان تا حسینقلی خان در ترکمنستان بر اساس خط مرز هواییFIR) ) بدون اشاره به آن در قراردادهای 21 و 40 شده باشد. اما پس از اضمحلال شوروی سابق تاکنون ایران این خط موهوم را نپذیرفته است، مزید بر آن تحمیل شرایطی به واسطه ابرقدرت بودن شوروی ایجاد حق برای کشورهای نواستقلال نمی کند و تغییر شرایط نمی تواند به نفع برخی و به زیان برخی دیگر باشد، به همین دلیل رعایت اصل عدالت و انصاف باید از این منظر نیز مورد توجه باشد.

موضع روسیه و نواستقلالیان

روسیه در اوایل فروپاشی تا سال 95 در اعتراض به اقدامات سه کشور دیگر خزری با ایران همراهی و همسویی می کرد. حتی دو کشور توانستند حدود بیست سند مشترک علیه انحراف از رژیم حقوقی دریای خزر که به ضرر ایران بود، به ثبت برسانند. ولی از سال 1998 که مصادف با صدارت بوریس یلتسین در روسیه بود، این کشور با انعقاد قرارداد تقسیم منابع تحت البستر خزر با قزاقستان در منطقه مورد ادعا، راه خود را از ایران جدا کرد و به عنوان اولین اقدام در مسیر عکس اتفاق آراء که پیشتر خود بر آن تاکید داشت، عرفی برخلاف تعهدات پیشین را باب کرد که با امضای قرارداد مشابه میان قزاقستان و آذربایجان پیوندی سه جانبه را باامضای قرارداد تقسیم منابع زیر بستر دریای خزر با دو کشور مذکور در بخش شمالی این دریا تدارک دید.

روسیه، پس از فروپاشی شوروی و افزایش کشورهای خزری تا سال 2000 به صورت اعلامی طرفدار رژیم حاکمیت مشاع دولت ها بود ولی از سال 2000 به بعد دیدگاه این کشور به سمت مواضع آذربایجان و قزاقستان متمایل شد. به همین دلیل، در سال 2003 سه کشور روسیه، قزاقستان و جمهوری آذربایجان موافقتنامه ای سه جانبه را دائر بر تقسیم  منابع زیر بستر دریای خزر امضا کردند که عملا 64 درصد از منابع زیر بستر دریای خزر را در حاکمیت آنها قرار داده است. بر اساس این توافق سه کشور، قزاقستان 29 درصد، روسیه 19 درصد و جمهوری آذربایجان 18 درصد از منابع زیربستر دریای خزر را متعلق به خود کردند و بر اساس ادعاهای سه طرف و تمایل نسبی ترکمنستان، حدود 21 درصد از منابع زیربستر این دریا به عنوان سهم ترکمنستان در نظر گرفته شده و نهایت اینکه حدود 13 درصد نیز زیر بستر برای ایران باقی مانده که دارای منابع فسیلی نبوده و اگر هم باشد در عمق زیادی واقع است که استخراج آن صرفه اقتصادی ندارد. لازم به ذکر است که قرارداد امضاشده میان روسیه و قزاقستان در دوره بوریس یلتسین به تقسیم بستر دریا اشاره دارد، اما در دوره پوتین توافق روی منابع فسیلی زیر بستر دریا صورت گرفته است تا حق حاکمیت مشاع کشورها بر بستر دریا به ویژه پس از پایان منابع زیربستر تضییع نشده و موجب تنش نشود.

آذربایجان و قزاقستان با جذب شرکت های خارجی و سرمایه و فناوری های لازم با تشکیل کنسرسیوم ها و انعقاد قراردادهایی نسبت به  اکتشاف و بهره برداری از منابع نفت و گاز و انتقال و فروش و صادرات آن به مشتریان خارجی اقدام کرده اند و عملا با تسلط بر بخش زیادی از منابع انرژی این دریا حاکمیت خود را بر این منابع  اعمال کردند، بدون آنکه  اتفاق آراء 5 کشور حاصل و کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر به امضا 5 کشور برسد.

روسیه هم که با داشتن منابع عظیم نفتی و گازی در سرزمین پهناور این کشور، منابع خزری از اهمیتی برخوردار نبود اقدام به تحرکی برای اکتشاف و استخراج نفت و گاز نکرد و با گرفتن سهام لازم برای شرکت های روسی در کنسرسیوم های نفتی این دو کشور صحنه را به زیان ایران خالی کرد. بدین ترتیب سه کشور مذکور اعلام کردند که مشکل تقسیم منابع در شمال دریای خزر بر اساس خط میانی مورد نظر و بهره برداری مشترک از منابعی که روی خط میانی واقع شده اند، مرتفع شده و باید این مشکل در جنوب خزر توسط ایران، ترکمنستان و آذربایجان ازطریق مذاکرات و توافقات دوجانبه با یکدیگر و درنهایت توافق سه جانبه حل و فصل شود تا در نهایت مشکل رژیم حقوقی دریای خزر و امضای کنوانسیون 5 جانبه محقق شود.

بنابراین همانگونه که اشاره شد، نکته مهمی که در رابطه با قرارداد تقسیم منابع فسیلی و هیدروکربنی زیر بستر دریای خزر میان روسیه و قزاقستان باید بدان پرداخته شود، این است که در قرارداد سال 1998 به تقسیم بستر دریا براساس خط میانی قابل انعطاف اشاره شده است، اما در قرارداد سال 2000 به تقسیم منابع زیر بستر اشاره شده است. زیرا از منظر قواعد حقوق بین المللی دریاها، بستر دریا قابل تقسیم نیست؛ چراکه در این صورت حاکمیت سایر کشورها نقض می شود، به همین خاطر باید منابع زیر بستر تقسیم شود و تا زمانی که منابعی زیر بستر وجود دارد، مالکیت منابع از آن کشوریست که از آن بهره برداری می کند و پس از اتمام منابع در واقع زیربستر و بستر دریا باید از رژیم مشاع تبعیت کند.

موضع ایران و اصل انصاف

 ایران آخرین بار براساس رویه ای که در حقوق بین المللی دریاها مطرح است، به ویژه با استناد به بخشی از آراء دیوان بین المللی دادگستری بحث تقسیم منصفانه را مطرح کرده است که با در نظر گرفتن قدمت تاریخی کشورهای خزری، اشکال محدبی و مقعری سواحل دریا، شیب وعمق دریا، ترسیم خط مبدا پس از اتصال نقاط مرکزی محدبی و تعیین آب های ساحلی و سرزمینی تا حدود 25 مایل و تعداد جمعیت ساکن در شهرهای ساحلی خزر و اعمال بعضی از مسایل فنی و مهندسی در صورت توافق سایر کشورهای خزری سهم ایران را به حدود نزدیک 18 درصد می رساند. این آخرین موضع تعدیل شده تهران پس از ارایه مدل های مشاع کامل سطح، بستر و زیربستر، تقسیم منابع زیربستر به ازای 20 درصد برای هرکشور ساحلی و مشاع سطح ارایه شده است.

اولین تحرک جدی در زمینه حل و فصل مسایل دریای خزر در مهرماه 1371 صورت گرفت که به ابتکار ایران اجلاس وزرای محیط زیست کشورهای ساحلی در تهران تشکیل و منجر به تاسیس 7 کمیته  تخصصی درزمینه های رژیم حقوقی، محیط زیست، کشتیرانی، ماهیگیری و منابع فسیلی شد. در این نشست همچنین توافق شد تا به اتفاق همه کشورهای ساحلی، سازمان همکاری های اقتصادی دریای خزر تشکیل شود و با رویکرد مشاع کامل دریا، بهره برداری از منابع زیربستر نیز با تشکیل کنسرسیومی به صورت مشترک انجام پذیرد. البته متعاقبا کشورهای ساحلی با استناد به بهانه هایی از اجرای تعهدات تهران سرباز زدند؛ از جمله اینکه تشکیل سازمان همکاری های اقتصادی را به تعیین رژیم حقوقی این دریا که تاکنون به سرانجامی نرسیده، پیوند زدند و به مرور زمان با اقدامات یک، دو و سه جانبه  و بدون توجه به اتفاق آراء مبادرت به بهره برداری از منابع زیر بستر کردند.

اصل ریبوس

این اصل که مورد ادعای چهار کشور شمالی خزر است یکی از قواعد حقوق بین الملل در رابطه با  تغییرات بنیادی است  برخی متخصصان حقوق بین الملل معتقدند که این اصل در مورد مرزهای ایران قابل ادعا و تطبیق نیست. در مقابل طرفداران اصل ریبوس فروپاشی شوروی را تغییرات بنیادی تلقی کرده و معتقدند با ظهور سه کشور جدید در حاشیه دریای خزر، دیگر قراردادهای 1921 و 1940 پاسخگوی حل و فصل مسایل این پهنه آبی نیست و باید بر اساس ترسیم خط میانی نسبت به تقسیم منابع زیربستر میان کشورهای ساحلی اقدام کرد؛ مهمتر اینکه اینان مبدا خط میانی را از صفر ساحل دریای خزر و نه بعد از 10 مایل آب های ساحلی و 25 مایل آب های سرزمینی در نظر می گیرند. برخی حقوقدانان ایرانی معتقدند که تفسیر مدعیان این اصل در قبال ایران در خزر سهو است؛ چراکه تغییر بنیادی در مرزهای ایران صورت نگرفته، شوروی فروپاشیده و در پیرامون خزر سه کشور جدید ظهور یافته اند و در واقع این سه کشور جدید از دل شوروی بیرون آمده اند. بنابراین سهم این کشورها باید از بخش شوروی سابق که روسیه جانشین همه تعهدات آن شده است داده شود. نهایت اینکه با استناد به چنین برداشتی از اصل ریبوس و قراردادهای 21 و 40 که خزر را دریای ایران و شوروی معرفی کرده است، سهم ایران در دریای خزر را 50 درصد می دانند و بر تامین سهم سه کشور جدید از بخش 50 درصدی روسیه اصرار می ورزند. اینان معتقدند که تغییر بنیادی به این معناست که مثلا نصف دریای خزر خشک شده باشد. تغییرات در کشور همسایه ما که تغییر بنیادی در ایران محسوب نمی شود. کشورهای جدید خزری معتقدند اگر دریای خزر به استناد قراردادهای 21 و 40 براساس 50 درصد برای ایران و 50 درصد برای 4 کشور دیگر برآمده از دل شوروی سابق در نظر گرفته شود دراین صورت بخش بزرگی از سواحل کشورهای قراقستان، ترکمنستان و آذربایجان در محدوده ایران قرار می گیرند و عملا چنین مدلی امکان پذیر نیست و برخلاف قواعد حقوق بین المللی و تمامیت ارضی این کشورهاست.

سابقه مذاکرات قریب چهل گانه کارشناسی 5 کشور ظرف 23 سال اخیر  از ممالک پیرامونی خزر نشان می دهد که تا زمان امضای نهایی کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر رسیدن به این مرحله فاصله زیادی باقیست و عملا نتیجه بخش بودن نشست های کارشناسان و نمایندگان و سران کشورهای ساحلی و امضای کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر منوط به نتیجه بخش بودن مذاکرات دوجانبه میان تهران-باکو، تهران-عشق آباد، باکو-عشق آباد و امضای قراردادسه جانبه تهران-باکو-عشق آباد خواهد بود و به این ترتیب رهیافت کلان و نهایی تابعی از رهیافت جزیی و مرحله ای موضوع است.

مدل های رژیم حقوقی دریای خزر

مذاکرات نزدیک به 23 سال گذشته نشان می دهد که رهیافت های حقوقی متفاوتی برای رژیم حقوقی دریای خزر از سوی کشورهای ساحلی ارایه شده اما با وجود عدم نیل به اتفاق آراء برخی از آنها عملیاتی شده و برخی دیگر نیز به سرانجامی نرسیده است.

مدل هایی که تاکنون ازسوی کشورهای ساحلی پیشنهاد شده عبارتند از:

- مشاع کامل سطح، بستر و زیر بستر

- تقسیم کامل سطح، بستر و زیر بستر

- تقسیم بستر، زیربستر و مشاع سطح

 تقسیم زیر بستر و مشاع بستر (پس از اتمام بهره برداری از منابع زیر بستر) و مشاع سطح

 تقسیم برابر منابع زیر بستر و مشاع بستر و سطح

 -تقسیم منابع زیر بستر براساس خط میانی مدیفای شده (انعطاف پذیر) و استفاده مشترک از منابعی که خط میانی از روی معادن مشترک عبور می کند.

- مدلی که تاکنون از سوی سه کشور روسیه، قزاقستان و آذربایجان براساس قراردادهای 1988 و 2000 اعمال شده و می شود و مشاع سطح و مشاع بستر و زیربستر پس از اتمام منابع انرژی.

- تقسیم منابع زیر بستر بر اساس خط میانی حاصله از اصل انصاف و در نظر گرفتن شکل محدبی و مقعری سواحل دریای خزر و کشیدن خط میانی پس از تعیین محدوده آب های ساحلی و سرزمینی و دیگر مولفه هایی که پیشتر به آن پرداخته شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۶ ، ۲۱:۳۱
شهریار فکری
يكشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۶، ۱۱:۱۹ ب.ظ

کشورهای بدون ویزا برای ایرانیان

مسافران ایرانی، می‌توانند بدون نیاز به ویزا به چند کشور دنیا سفر کنند؛ طبق لیستی که در سال ۲۰۱۶ صادر شده، کشورهای بدون ویزا برای ایرانیان در مجموع ۱۱ کشور است. تعداد ۲۷ کشور هم صادرکننده ویزا در مرز برای ایرانیان هستند. صدور ویزا در مرز به این معنی است که مسافران در مقابل پرداخت مبلغی در مرز یا فرودگاه کشور مقصد، ویزای خود را دریافت می‌کنند. در این نوع ویزا، امکان ریجکتی وجود ندارد و دریافت ویزا ۱۰۰ درصد است.

کشورهای بدون ویزا برای ایرانیان در آفریقا



صدور ویزا در مرز

۱. کیپ‌وردر
۲. کومور
۳. جیبوتی: ویزای جیبوتی تنها تا ۱ ماه اعتبار دارد و بعد از ورود، بیشتر از این مدت نمی‌توانید در آن بمانید.
۴. کنیا: در صورت ورود به کنیا، تنها تا ۳ ماه اجازه اقامت در این کشور را دارید.
۵. ماداگاسکار: مدت زمان مجاز برای اقامت در ماداگاسکار بعد از ورود به آن، ۹۰ روز است.
۶. موزامبیک: بعد از ورود به موزامبیک تنها تا ۳۰ روز اجازه اقامت در آن را دارید.
۷. تانزانیا: ویزای تانزانیا بعد از ورود به کشور تا ۱ ماه اعتبار دارد و بعد از این تاریخ باید کشور را ترک کنید.
۸. توگو: ویزای توگو ۷ روزه است و بعد از این تاریخ باید از کشور خارج شوید.
۹. اوگاندا
۱۰. سیشل: مدت اقامت در سیشل تا ۳ ماه بعد از ورود است.
۱۱. موریتانی
۱۲. گینه بیسائو: بعد از ورود به گینه بیسائو تا ۹۰ روز اجازه اقامت در این کشور را دارید.

کشورهای بدون ویزا برای ایرانیان در آسیا



بدون ویزا

۱۳. کردستان عراق
۱۴. مالزی: بعد از ورود به مالزی، تنها تا ۱۴ روز اجازه اقامت در آن را دارید و بعد از این تاریخ باید کشور را ترک کنید.

صدور ویزا در مرز
۱۵. ارمنستان: ویزای ارمنستان تا ۱۲۰ روز اعتبار دارد.
۱۶. لائوس: تا ۳۰ روز بعد از سفر به لائوس باید کشور را ترک کنید.
۱۷. نپال: بعد از ورود به نپال، ۹۰ روز بعد باید کشور را ترک کنید.
۱۸. تیمور شرقی: ویزای تیمور شرقی ۳۰ روزه است و بعد از ورود، بیشتر از این تاریخ نمی‌توانید در آن بمانید.
۱۹. سوریه: بعد از هربار ورود به سوریه، تا ۹۰ روز می‌توانید در آن بمانید.
۲۰. لبنان: کشور لبنان بعد از ورود، تا ۱ ماه به شما اجازه اقامت در کشور را می‌دهد.
۲۱. مالدیو: برای سفر توریستی به مالدیو، بعد از ورود به کشور تا ۳۰ روز اجازه اقامت در مالدیو را دارید.
۲۲. سریلانکا: ویزای سریلانکا تا ۳۰ روز بعد از ورود اعتبار دارد.
۲۳. کامبوج: ویزای کامبوج ۳۰ روزه است.

کشورهای بدون ویزا برای ایرانیان در اروپا



بدون ویزا

۲۴. ترکیه: بعد از ورود به ترکیه تا ۹۰ روز اجازه ماندن در این کشور را دارید.

صدور ویزا در مرز
۲۵. گرجستان: بعد از ورود به گرجستان تا ۳۶۰ روز می‌توانید در این کشور بمانید.

کشورهای بدون ویزا برای ایرانیان در آمریکا



بدون ویزا

۲۶. دومینیکا: مدت اقامت در دومینیکا بعد از ورود تا ۲۱ روز است.
۲۷. اکوادور: بعد از ورود به اکوادور تا ۹۰ روز می‌توانید در این کشور بمانید.
۲۸. گویان: مدت زمان مجاز برای اقامت در گویان بعد از هر بار ورود تا ۳۰ روز است.
۲۹. هائیتی: بعد از ورود به هائیتی تا ۳ ماه اجازه اقامت در آن را دارید.
۳۰. نیکاراگوئه: نیکاراگوئه تا ۹۰ روز اجازه اقامت بعد از هر بار ورود را به مسافران ایرانی می‌دهد.
۳۱. ونزوئلا: مدت زمان اقامت در ونزوئلا بعد از ورود تنها تا ۱۵ روز است.

صدور ویزا در مرز
۳۲. بولیوی: ویزای بولیوی تا ۳۰ روز بعد از ورود اعتبار دارد.

کشورهای بدون ویزا برای ایرانیان در اقیانوسیه



بدون ویزا

۳۳. نیووی: زمان مجاز برای اقامت در نیووی بعد از هربار ورود تا ۳۰ روز است.
۳۴. ایالات فدرال میکرونزی: بعد از ورود به میکرونزی باید تا ۳۰ روز بعد کشور را ترک کنید.

صدور ویزا در مرز
۳۵. جزایر کوک: ویزای جزایر کوک تا ۳۱ روز بعد از ورود اعتبار دارد.
۳۶. پالائو: ایرانیان تا ۳۰ روز بعد از هربار ورود می‌توانند در پالائو بمانند.
۳۷. ساموآ غربی: ویزای ساموآ غربی تا ۶۰ روز اعتبار دارد.
۳۸. تووالو: ویزای تووالو ۱ ماهه است و باید بعد از این مدت کشور را ترک کنید.

یک نکته درباره سفر به کشورهای بدون ویزا

بدون ویزا بودن کشورها به این معنی است که مسافران فقط برای حضور در آن کشور احتیاج به ویزا ندارند؛ اما گاهی برای پرواز و رسیدن به یک کشور بدون ویزا، نیاز به یک یا چند ویزا دارید.
برای پرواز به بعضی از کشورهای آمریکا و اقیانوسیه، باید از چند کشور بگذرید و در آنها توقف داشته باشید، که بدون داشتن ویزای این کشورها، سفرتان امکان پذیر نیست. بنابراین همیشه سفر به کشورهای بدون ویزا برای ایرانیان به معنی نیاز نداشتن به ویزا و سفر بی‌دردسر نیست و باید حتما از قبل درباره سفر به کشور مقصدتان تحقیق کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۶ ، ۲۳:۱۹
شهریار فکری
دوشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۶، ۰۷:۰۹ ب.ظ

کشورهای جهان سوم

بعد از جنگ‌جهانی دوم، جهان به دو بلوک و حوزه نفوذی بزرگ با دیدگاه‌های متضاد درمورد دولت و جامعه سیاسی تقسیم شد:
1- بلوک کشورهای دموکراتیک-صنعتی در حوزه نفوذی امریکایی که جهان اول نام گرفتند.
2- بلوک شرق یا کشورهای کمونیست-سوسیالیست که جهان دوم نام گرفتند.
3- سه چهارم باقیمانده از جمعیت دنیا، کشورهایی بودند که با هیچیک از این دو بلوک همردیف نبودند و ازاینرو جهان سوم نام گرفتند.
4- واژه جهان چهارم که در دهه هفتاد ابداع شد، به ملت‌های ناشناخته‌ (نهادهای فرهنگی) از افراد بومی، ملت‌های جهان اولی که در داخل یا سراسر مرزهای دولت ملی زندگی می‌کردند، اطلاق می‌شد.

ابتدا مدل سه جهان وجود داشت

ریشه این واژه‌ها مشخص نیست. در سال 1952، آلفرد ساوی (Alfred Sauvy)، متخصص آمارشناسی فرانسوی، مقاله‌ای نوشت که در آن جهان سوم را با دولت سوم مقایسه می‌کرد. سایر منابع ادعا می‌کنند که چارلز دو گال (Charles de Gaulle) واژه جهان سوم را ابداع کرد. اما ….

تعاریف

واژه “جهان اول” به کشورهای پیشرفته، سرمایه‌دار (کاپیتالیست) و صنعتی گفته می‌شود، تقریباً بلوک‌ کشورهای هم‌ردیف با ایالات متحده بعد از جنگ جهانی دوم با علایق و دیدگاه‌های سیاسی و اقتصادی تقریباً یکسان: امریکای شمالی، اروپای غربی، ژاپن و استرالیا.

“جهان دوم” به کشورهای کمونیست-سوسیالیست سابق، کشورهای صنعتی (سابقاً بلوک شرقف حوزه نفوذی اتحاد جماهیر سوسیالیست شوروی)، امروزه روسیه، اروپای شرقی (مثل لهستان) و برخی کشورهای ترک (مثل قزاقستان) و همچنین چین، اطلاق می‌شود.

“جهان سوم” سایر کشورهایی است که امروز تقریباً کشورهای درحال توسعه افریقا، آسیا و امریکای لاتین را در بر می‌گیرد.

واژه جهان سوم شامل کشورهای سرمایه‌دار (مثل ونزوئلا) و کمونیست (مثل کره شمالی) و بسیار ثروتمند(مثل عربستان) و بسیار فقیر (مثل مالی) نیز می‌شود.

کشورهای جهان سوم براساس فاکتورهای مختلفی دسته‌بندی شده‌اند: حقوق سیاسی و آزادی‌های مدنی، درآمد ناخالص ملی و فقر کشورها، رشد انسانی کشورها و آزادی اطلاعات در داخل کشور.

جهان

چه چیز باعث می‌شود کشوری جهان سومی باشد؟

باوجود تعاریفی که مدام در حال تغییر هستند، مفهوم جهان سوم کشورهایی را تعریف می‌کند که از مرگ‌ومیر بالای نوزادان، رشد اقتصادی پایین، فقر بالا، استفاده ضعیف از منابع طبیعی و اتکای شدید بر کشورهای صنعتی رنج می‌برند. اینها کشورهای درحال توسعه و از نظر تکنولوژیکی کمتر پیشرفته آسیا، افریقا، اقیانوسیه و امریکای لاتین هستند.کشورهای جهان سوم معمولاً از نظر اقتصادی به کشورهای پیشرفته یا توسعه‌یافته متکی هستند و عموماً بعنوان دولت‌هایی فقیر و بی‌ثبات که رشد جمعیت، بی‌سوادی و مرگ‌ومیر بالا دارند شناخته می‌شوند. یک عامل مهم نبود طبقه متوسط است—میلیون‌ها نفر در طبقه اقتصادی پایین و یک جمعیت بسیار کم از طبقه بالا که کنترل ثروت و منابع کشور به دست آنهاست. اکثر کشورهای جهان سوم بدهی‌های خارجی بسیار بالایی نیز دارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۶ ، ۱۹:۰۹
شهریار فکری